پای صحبت استاد محمدرضا سنگری...
همه
می دانند که « حسین » فقط یک نام، برای نامگذاری نور چشمان،
سوگند خوردن
برای نان و تعویذی برای حفظ جان نیست.
ما معتقدیم حسین، برای یک دهه ی سال و
توسّعاً چهل روز،آفریده نشده است .
او آمده است تا « چلچراغ هدایت» و «
کشتی نجات امت » باشد.
او مصمّم است تا اندیشه های کژ را راست گرداند و
پاکی ها را جایگزین پلشتی ها کند.
قیام کرده تا دانش بشر را به کمال و
معرفت او را به نهایت برساند
و در یک کلام نه مسلمان را که انسان را به
حیات طیّبه و کمال حق خواسته رهنمون شود.
پس علم بدون حضور و بینش او،
بسیار تهیدست
و عرفان بی فانوس یاد و شوق او، در کوره راه های ظلمات، محکوم
گمراهی است
و انسان بی ولایت او در خسران ابدی خواهد سوخت...
آری «حسین» نه تنها یک نام، که نشان تعالی انسان، برمدارانسانیت و ایمان است.
حسین،
یک جریان آسمانی برگستره ی زمین و یک کهکشان پاکی، درآغوش آسمان است.
اصلاً حسین یک فرهنگ تعالی بخش است و دریغ و درد که آدمی، دیر به این حقیقت
دست می یابد.
و
قیام شگفت و بی نظیر آن رادمرد علیه السلام در عاشورای شصت و یک هجری،
رویداد عظیمی است که دل همه ی آزادگان را تا صبح رستاخیز به خود مشغول
داشته است.
هر شیعه ی شیفته ای، سعی بر این دارد، تا خود را در زمره ی
آشفته دلان آن حضرت، جای دهد
و نام در زمره ی سوداگران عشق جان سوز این
کنعانی معرفت ثبت کند.
«
اگر حسین مصباح است، مجلس بی نور، بی روشنی،
مجلسی که سرانگشت اشارتی به
بینایی، بصیرت، دقت، راه شناسی، خودشناسی،
دشمن شناسی و مانع شناسی نداشته
باشد آن مجلس قطعاً حسینی نیست.
و اگر در مجلسی عبور از موج ها را یاد
نگیریم، عبور از تنگناها و دشواری ها و بحران ها را یاد نگیریم،
تمسک و
توسل به سفینه ی نجات پیدا نکرده ایم.
در مرکز قیامت حسین، در مرکز رجعت
حسین، در مرکز ظهور حسین،
چرا در مرکز کار و اندیشه و عمل و محافل ما حضرت
اباعبدالله نباشد؛
پس ما نفس به نفس به حسین نیازمندیم....»