در بین این کلمات گفتند: اینها خدّام و نوکران حضرت زهرا هستند،
این کلمه کلمه ای است بهت انگیز!...
قطب الدین راوندی از اعلام علما و فقها و محدثین متقدمین، او این روایت را نقل می کند که:
امّ ایمن بعد از شهادت حضرت زهرا، قسم خورد که در مدینه نمی
ماند. سر به بیابان گذاشت.
[قضیه]چه بوده؟ چه شده؟ [حضرت زهرا] چه کسی بوده؟ او [ام ایمن] می داند.
"حلفت"؛ قسم خورد که در مدینه نماند. رفت به صحرا، در آن بیابان عربستان تشنه شد،
به حد مرگ رسید، یک جمله به خدا گفت.
گفت: "یا رب انا خادمة فاطمة" من خادمه فاطمه ام!
و تا این جمله را گفت که از عطش هلاک می شوم، دلوی از آسمان سرازیر شد.
شربتی نوشید. این مهم است، شرح این کلمات مفصل است.
[از آن] شربتی نوشید [که] هفت سال نه طعامی، نه شرابی، نه آب، نه نان، نه غذایی
به این بدن دیگر نرسید [و احتیاج نداشت].
یعنی چه؟! یک کلمه گفت من خادمه فاطمه ام! - خدمت مقبوله این است -
در این نشئه جوابش دادند، آن آب از کجا بود؟ کسی خبر ندارد!
منقلب کرد این بدن مادی را، نوامیس طبیعت را خنثی کرد.
خدمت او اکسیری است که هر فلزی را منقلب می کند...
( از بیانات آیت الله وحید خراسانی )