پایگاه اطلاع رسانی « هیئت جنةالبقیع » شهرستان سرایان

::: باشد قرار و وعده ما جنةالبقیع :::

« وَ مَنْ یُعَظِّمْ شَعائِرَ اللّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ » و هرکس شعائر الهی را بزرگ دارد، بی تردید آن نشانه تقوای دل هاست. (سوره حج آیه 32)
سلام من به مدینه به آستان رفیعش * به مسجد نبوی و به لاله های بقیعش * سلام من به علی و به حلم و صبر عجیبش * سلام من به بقیع و چهار قبر غریبش...
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
ما اینجاییم؛
پای پرچم مقدس حضرت زهرا(س)
زیر خیمه نورانی اباعبدالله الحسین(ع).....
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
مراسم ویژه هفتگی هیئت:
دوشنبه شب ها، یک ساعت بعد از نماز مغرب و عشاء
(قرائت قرآن ـ زیارت عاشورا ـ سخنرانی ـ روضه و سینه زنی)
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
لطفاً با ارسال نظرات، پیشنهادات و انتقادات خود
ما را در بروزرسانی و بهبود فعالیتها یاری فرمایید.
با سپاس فراوان ـ التماس دعا ـ یاعلی مدد...

۹۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جنة البقیع» ثبت شده است

از کتاب "هزار و یک کلمه" (داستانهای حکیمانه در آثار علامه حسن زاده آملی) ، ج 3، ص 404  :

قفل هر باب گشایی به مراد

گردی از فیض قرائت، استاد

این اسم مادر موسی(ع) است که هر قفل بسته به خواندن آن گشوده می گردد.

قفل ، هر مشکل است . یکی از اساتیدم(قدس سره) برایم نقل کرده است که

جناب آقا سید احمد کربلایی (عارف واصل)، وقتی کلید حجره اش را گم کرده بود، و درب حجره مقفل بود،

مرحوم سید گفت : مگر جدّه ام فاطمه زهرا علیهاالسلام از مادر موسی کمتر است.

نام او را به زبان آورد و گفت : یا فاطمه ، و قفل را کشید و باز شد.

جنة البقیع ...

کرامت عبارت است از «انجام کار خارق العاده با قدرت غیر عادی و بدون ادعای نبوت و یا امامت.» (1)

به عقیده اکثریت علمای مذاهب اسلامی - جز گروه اندکی از معتزلی ها - صدور کرامت از اولیای خداوند و به دست آن ها ممکن است. به قول دانشمندان «ادل دلیل علی امکان الشیی وقوعه; بالاترین دلیل بر امکان چیزی، وقوع و انجام آن چیز است.»

در تاریخ نمونه های زیادی از کرامات اولیای خداوند نقل شده است. مثل: سرگذشت حضرت مریم علیها السلام و جریان ولادت فرزندش حضرت عیسی علیه السلام و نزول میوه های بهشتی در محراب عبادت برای او و نیز داستان عاصف بن برخیا و انتقال تخت ملکه صبا از یمن به فلسطین در یک چشم به هم زدن و داستان هایی که شیعه و سنی درباره کرامات حضرت علی علیه السلام نقل کرده اند (2) .


در این مقاله بر آنیم تا به مناسبت شهادت دخت پیامبر عظیم الشان اسلام، گوشه ای از کرامت های حضرت زهراعلیها السلام را بیان کنیم.

1 - سخن گفتن با مادر در دوران جنینی

در دوران بارداری خدیجه کبری، فاطمه علیها السلام از درون شکم مادر با وی سخن می گفت، به برخی روایات در این زمینه اشاره می کنیم:

الف) از خدیجه علیها السلام نقل شده است: در زمانی که به فاطمه حامله شدم، وی در شکمم با من صحبت می کرد.

«لما حملت بفاطمة کانت حملا خفیفا تکلمنی من باطنی; (3) زمانی که فاطمه را باردار بودم، حملی سبک بود و از باطنم با من سخن می گفت.»

ب) دهلوی نقل می کند: «آن زمان که خدیجه به فاطمه حامله گردید، وی در درون شکم مادر، با وی سخن می گفت و خدیجه این مطلب را از رسول خدا پنهان می کرد. روزی رسول خدا بر خدیجه وارد شد، دید با کسی سخن می گوید، بدون این که شخصی نزد او باشد. فرمود: با چه کسی سخن می گفتی؟ عرض کرد: با کسی که در شکم دارم. حضرت فرمود:«ابشری یا خدیجة هذه بنت جعلها الله ام احد عشر من خلفائی یخرجون بعدی وبعد ابیهم; بشارت تو را ای خدیجه، این [را که در شکم داری] دختری است که خداوند او را مادر یازده تن از جانشینان من قرار داده است; که ایشان پس از من و پدرشان [علی علیه السلام به عنوان امام] خارج می شوند.» (4)

2 - آمدن حور العین و زنان بهشتی هنگام ولادت حضرت زهرا علیها السلام

حضرت خدیجه علیها السلام به زنان قریش و بنی هاشم پیغام داد که زمان وضع حمل من نزدیک است، مرا در این امر یاری نمایید، ولی آنان پاسخ دادند: ای خدیجه! چون تو در ازدواجت از سخنان ما سرپیچی نمودی، و محمد یتیم را به همسری برگزیدی، ما نیز تو را یاری نمی کنیم. خدیجه از این جواب سخت غمگین و ناراحت شد، در این هنگام چهار زن، همانند زنان بنی هاشم وارد شدند، در حالی که خدیجه از دیدن آنان هراسان شده بود، یکی از آن چهار زن به خدیجه گفت: غمگین مباش، پروردگارت ما را برای یاری تو فرستاده است. ما خواهران و یاوران تو هستیم. من «ساره » هستم، این «آسیه دختر مزاحم » رفیق بهشتی تو است و این هم «مریم دختر عمران » است و این یکی «کلثوم خواهر موسی بن عمران » است، خدا ما را برای کمک به تو فرستاده است تا یاور و پرستار تو باشیم.

یک نفر از آن چهار زن در سمت راست خدیجه، دومی در طرف چپ او، سومی در پیش رویش، و چهارمی در پشت سر او نشستند و فاطمه پاک و پاکیزه تولد یافت.

پس از تولد آن حضرت، ده نفر حور العین، که در دست هر یک ظرفی بهشتی پر از آب کوثر و یک طشت بهشتی بود وارد شدند و حضرت فاطمه را با آب کوثر شستشو دادند و سپس در میان پارچه ای که از شیر سفیدتر، و از مشک و عنبر خوشبوتر بود پیچیدند. (5) »

حضرت فاطمه علیها السلام در هنگام ولادتش حور العین و بانوان عالی مقام یاد شده را کاملا شناخت و با ذکر نام به تک تک آن ها سلام کرد. این کرامت نشان می دهد که ملاقات و آشنایی آن حضرت با آنان بی سابقه نبوده، و آن وجود مقدس قبلا عوالمی را طی کرده و در مسیر ملکوتی خویش، آن فرستادگان آسمانی را دیده و شناخته است (6) .

3 - نورانی شدن مکه و جهان با نور ولادت فاطمه علیها السلام

کرامت دیگری که برای آن بانوی بزرگ اسلام ذکر شده، این است که چون آن مولود مقدس پا به دنیا نهاد، نوری از طلعت او ساطع شد که پرتو آن به تمام خانه های مکه وارد گردید، و در شرق و غرب زمین محلی نماند که از نور او بی بهره باشد، چنان که در روایتی از امام صادق علیه السلام می خوانیم: «فلما سقطت الی الارض اشرق منها النور...; (7) زمانی که [فاطمه علیه السلام] به دنیا آمد، نور از او ساطع گشت.»

در قسمت دیگری از این روایت می خوانیم: «و بشر اهل السماء بعضهم بعضا بولادة فاطمة و حدث فی السماء نور زاهر لم تره الملائکة قبل ذلک (8) ; بعضی از اهالی آسمان به برخی دیگر ولادت حضرت زهرا را بشارت می دادند، و نور بسیار درخشانی در آسمان حادث شد که فرشتگان قبل از آن نظیرش را ندیده بودند.»

در روایت اهل سنت آمده است: «فلما تم امد حملها وانقضی وضعت فاطمة فاشرق بنور وجهها الفضاء (9) ; آن هنگام که مدت حمل فاطمه تمام شد، خدیجه او را به دنیا آورد، و به نور جمال او، فضا روشن و منور گردید.»

این نور در روز قیامت آشکارتر خواهد شد، چنانکه از ابن عباس نقل شده که «در روز قیامت، اهل بهشت ناگهان متوجه می شوند که بهشت همانند روشنی روز توسط خورشید، روشن شد، سؤال می کنند که خدایا فرمودی «در بهشت خورشیدی وجود ندارد (10) » پس این نور چیست؟ جبرئیل جواب می دهد، این نور خورشید نیست بلکه نور خنده فاطمه و علی علیهما السلام است. (11) »

4 - سجده هنگام ولادت

کرامت دیگر آن حضرت این است که به هنگام ولادت به سجده افتاد، چنانکه از خدیجه کبری نقل شده است: «فولدت فاطمة، فوقعت علی الارض ساجدة رافعة اصبعها (12) ; هنگامی که فاطمه به دنیا آمد، به روی زمین به حال سجده افتاد در حالی که نگشت خویش را بالا گرفته بود.»

5 - گفتن شهادتین هنگام ولادت

کرامت دیگر آن حضرت این است که هنگام ولادت، به توحید و رسالت و ولایت شهادت داد. امام صادق علیه السلام در این رابطه می فرماید: «فلما سقطت... فنطقت فاطمة بالشهادتین و قالت اشهد ان لا اله الا الله و ان ابی رسول الله سید الانبیاء و ان بعلی سید الاوصیاء و ولدی سادة الاسباط (13) ; بعد از اینکه پا به دنیا گذاشت ... سخن خود را با شهادتین آغاز نمود و گفت: شهادت می دهم که خدایی جز الله نیست، و پدرم فرستاده خدا و سید و سالار پیامبران است و همسرم سید اوصیاء، و فرزندانم سید و سالار نوادگان رسول خدا هستند.»

روایت فوق، اولا نشان می دهد که آن حضرت به هنگام تولد سخن گفته و دیگر این که از آینده و همسری خود با علی علیه السلام و امامت فرزندان خود خبر داده است.

6 - جامه بهشتی

از ابن جوزی نقل شده است: در هنگام زفاف فاطمه علیها السلام (بعد از دادن جامه عروسی خود به فقیر) جبرئیل به محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله آمده، عرض کرد: یا رسول الله! پروردگارت سلام می رساند، و مرا نیز فرمان داده که به فاطمه سلام برسانم و برای فاطمه جامه ای از دیبای سبز از جامه های بهشتی فرستاده است. فاطمه بعد از پوشیدن لباس نزد پدر آمد، حضرت با عبای خود، و جبرئیل با بال های خود آن جامه را پوشاندند تا نور آن باعث آزار دیدگان نشود (14) .

7 - هم صحبتی با ملائکه

دانشمندان شیعه و سنی معتقدند که بعد از پیامبر اکرم یقینا انسان هایی بوده اند که هم سخن ملائکه قرار می گرفتند، منتهی در مصداق آن اختلاف دارند.

از کرامت های مهم حضرت این بود که بعد از پدر، با ملائکه هم صحبت بود.

امام صادق علیه السلام در این باره می فرماید: «فاطمة بنت رسول الله کانت محدثة ولم تکن بنبیة انما سمیت فاطمة محدثة لان الملائکة کانت تهبط من السماء فتنادیها کما تنادی مریم بنت عمران (15) ; فاطمه دختر رسول خدا، محدثه بود، ولی پیامبر نبود. فاطمه از این جهت محدثه نامیده شده است که فرشتگان از آسمان نازل می شدند و با او همانند مریم دختر عمران گفت وگو داشتند.»

فاطمه بعد از رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله 75 روز بیشتر زنده نماند و غم جانسوز داغ پدر، قلب او را لبریز کرده بود، به این جهت جبرئیل پی در پی به حضورش می رسید و او را در عزای پدر تسلیت می گفت (16) و تسلی بخش خاطر غمین زهرا بود، و گاه از مقام و منزلت پدر بزرگوارش سخن می گفت و گاه از حوادثی که بعد از رحلت او بر فرزندانش وارد می گردد، خبر می داد. امیر المؤمنین علیه السلام نیز آنچه جبرئیل املاء می کرد، همه را به رشته تحریر در می آورد و مجموعه این سخنان در کتاب ویژه ای جمع آوری شده، که به نام "مصحف فاطمه" یاد می شود. در زیارت نامه حضرت می خوانیم: «السلام علیک ایتها المحدثة العلیمة. (17) »

8 - گردش آسیاب

میمونه می گوید: پیامبرصلی الله علیه وآله مقداری گندم را توسط من نزد فاطمه فرستاد تا با دستاس آن را آرد نماید، گندم را نزد حضرت بردم، دیدم حضرت ایستاده (ظاهرا نماز می خواند) ولی آسیاب می چرخید و حرکت می کرد، این خبر را به پیامبرصلی الله علیه وآله عرض کردم، فرمود: خداوند، ناتوانی و ضعف جسمانی فاطمه را می داند، لذا به آسیاب و دستاس دستور می دهد که خود دور بزند، او هم می گردد. (18)

9 - حرکت گهواره

در روایتی می خوانیم: «ربما اشتغلت بصلاتها وعبادتها فربما بکی ولدها فرؤی المهد یتحرک وکان ملک یحرکه (19) ; گاهی حضرت مشغول خواندن نماز و عبادت بود، فرزندش گریه می کرد، گهواره به حرکت درمی آمد، و فرشته ای بود که آن را حرکت می داد.»

10 - غذای بهشتی

علی علیه السلام دیناری قرض گرفته بود که با آن چیزی تهیه کند تا شدت گرسنگی را از فاطمه علیها السلام و فرزندانش رفع کند. مقداد را دید که از گرسنگی شدید اهل و عیالش خبر می دهد، حضرت، دینار رابه او بخشید. بعد از خواندن نماز ظهر و عصر، پیامبرصلی الله علیه وآله فرمود: ای ابالحسن آیا شما چیزی در منزل دارید تا به منزل شما بیایم، علی علیه السلام بر اثر خجالت و حیاء از پیامبرصلی الله علیه وآله عرض کرد: تشریف بیاورید. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله دست علی را گرفته و با هم وارد خانه زهراعلیها السلام شدند، او در حال نماز بود و پشت سر وی ظرفی بود که از آن بخار برمی خاست.

وقتی صدای پیامبرصلی الله علیه وآله را شنید، از محراب نماز خارج شده و به پدر بزرگوار خویش سلام کردد. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله بعد از جواب سلام فرمودند: برای ما غذایی بیاور، خداوند رحمتش را بر تو نازل کند.

فاطمه علیها السلام ظرف غذا را آورده، در مقابل پیامبرصلی الله علیه وآله و علی علیه السلام نهاد. علی علیه السلام سؤال کرد: ای فاطمه! این طعام از کجاست؟ من هرگز طعامی به این خوشرنگی ندیده و خوشبوتر از آن بوئی استشمام نکرده و خوش مزه تر از آن نخورده ام.

رسول اکرم صلی الله علیه وآله دست مبارک خود را بین دو کتف علی علیه السلام نهاد، مختصری فشرد و فرمود: این پاداش دیناری است که تو در راه خدا دادی.

آن گاه اشک رسول خداصلی الله علیه وآله جاری شد و فرمود: سپاس خدای را که ابا می کند که شما را بدون مزد و پاداش از دنیا ببرد. ای علی! پروردگارت می خواهد آنچه را که بر زکریا جاری فرموده، بر تو نیز جاری نماید.

آنگاه رو به حضرت زهرا کرد و فرمود: «ویجریک یا فاطمة فی المجری الذی اجری فیه مریم «کلما دخل علیها زکریا المحراب وجد عندها رزقا قال یا مریم انی لک هذا قال هو من عندالله; و تو را ای فاطمه در همان مسیری که مریم را حرکت داد، پیش برد. [چنان که قرآن می گوید:] «هر گاه زکریا وارد محراب او می شد، غذای مخصوصی در آن جا می دید، از او می پرسید: ای مریم، این را از کجا آورده ای؟! می گفت: این از سوی خداست.» (20)

قابل دقت است هرچند این غذا پاداش عطای علی علیه السلام است و کرامتی برای او به حساب می آید، ولی برای فاطمه علیها السلام نیز کرامت محسوب می شود; چرا که خداوند به احترام او چنین میوه ای را از بهشت فرستاده است.

11 - زیان نرساندن آتش به بدن فاطمه علیها السلام

انس می گوید: حجاج بن یوسف از این حدیث که عایشه دیده بود فاطمه علیها السلام با دست خود، غذای داغ دیگ را به هم می زند، پرسید. گفتم: بله، عایشه بر فاطمه زهراعلیها السلام وارد شد در حالی که غذا برای حسنین علیهما السلام آماده می کرد، ظرف غذا کاملا می جوشید، دید فاطمه با دست خود (بدون هیچ وسیله ای) دیگ جوشان را به هم زد، عائشه هراسان و فریاد زنان نزد پدر خود (ابوبکر) رفت، ماجرا را تعریف کرد، ابوبکر گفت: این صحنه را کتمان کن [و با کسی مطرح نکن] زیرا امر بسیار بزرگی است.

این خبر به پیامبرصلی الله علیه وآله رسید، حضرت بالای منبر رفت، بعد از حمد و ثنای الهی، فرمود: ماجرای دیگ و آتش فاطمه زهرا را خیلی بزرگ و عجیب تلقی می کنند ... .

«لقد حرم الله عزوجل النار علی لحم فاطمة ودمها وعصبها وشعرها وفطم من النار ذریتها وشیعتها... الویل ثم الویل، الویل، لمن شک فی فضل فاطمة (21) ; خداوند آتش را بر گوشت و خون و رگ و موی زهرا حرام نموده است (هرگز به او زیانی نمی رساند) و شیعیان و فرزندان او را از آتش [جهنم] به دور داشته است... . وای بر شما، خشم و عذاب خدا بر کسی که در فضیلت فاطمه شک کند.»

این نوع کرامت، ریشه قرآنی هم دارد، چرا که خداوند آتش را بر ابراهیم علیه السلام سرد و گلستان قرار داد، «یا نار کونی بردا وسلاما علی ابراهیم » (22) پس بعدی ندارد که بدن فاطمه را که انبیاء به او توسل جسته اند، بر آتش حرام گرداند.

12 - گریه هستی بر گریه زهراعلیها السلام

کرامت دیگر آن حضرت همراهی هستی، با رفتار او و از جمله گریه اوست. وقتی در لحظات آخر عمر پدر بزرگوارش اشک می ریخت، پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمود: «والذی بعثنی بالحق لقد بکی لبکائک عرش الله وما حوله من الملائکة والسموات والارضون وما فیهما; قسم به آن کسی که مرا به رسالت بر انگیخت همانا از گریه تو عرش خدا و ملائکه و آسمان ها و زمین و تمام موجودات گریستند. (23) »

کرامات بعد از شهادت

1 - بیرون آمدن دست های زهراعلیها السلام از کفن

هنگامی که امام علی علیه السلام بدن زهراعلیها السلام را کفن کرد، وقتی که خواست بندهای کفن را ببندد فرزندان خود را صدا زد و فرمود: «هلموا تزودوا من امکم; بیایید از دیدار مادرتان توشه بگیرید.» حسن و حسین علیهما السلام فریاد زنان مادر را صدا می زدند، و می گفتند: وقتی که به حضور جدمان رسیدی سلام ما را به او برسان و به او بگو: بعد از تو در دنیا یتیم ماندیم. آه! آه! چگونه شعله غم دل از فراق پیامبرصلی الله علیه وآله و مادرمان خاموش گردد؟!

امیر مؤمنان می فرماید: «انی اشهد الله انها قد حنت وانت ومدت یدیها وضمتهما الی صدرها ملیا; من خدا را گواه می گیرم که فاطمه ناله جان کاه کشید و دست های خود را باز کرد و فرزندانش را مدتی به سینه اش چسبانید.»

ناگاه شنیدم هاتفی در آسمان ندا داد: «یا ابالحسن ارفعهما عنها فلقد ابکیا والله ملائکة السماء ...; ای علی! حسنین را از روی سینه مادرشان بردار، سوگند به خداوند، که فرشتگان آسمان را به گریه انداختند. (24) »

2 - نام زهراعلیها السلام و نزول آب بهشتی

امام صادق علیه السلام فرمود: از ام ایمن نقل شده، که در راه مکه به جحفه به عطش شدیدی دچار شدم تا آنجا که جانم به خطر افتاد، پس رو به آسمان نموده عرض کردم: ای پروردگار من، مرا دچار تشنگی نموده ای در حالی که من خادمه دختر پیغمبرت می باشم؟ آن گاه دیدم که سطلی از آب بهشتی ظاهر شد، از آن نوشیدم. قسم به خانمم فاطمه زهراعلیها السلام که بعد از آن تا هفت سال گرسنگی و تشنگی بر من عارض نشد. (25)

برای حضرت زهراعلیه السلام کرامات بسیاری نقل شده است که به دلیل ضیق مقال، به همین مقدار بسنده می کنیم.



پی نوشت ها:

1) شیخ محمدرضا مظفر، بدایة المعارف، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، ج 1، ص 239.

2) ر.ک، علامه حلی، کشف المراد، (قم، مؤسسة النشر الاسلامی، پنجم، 1415 ه.ق)، ص 351.

3) عبدالرحمن شافعی، نزهة المجالس، ج 2، ص 227.

4) عیون المعجزات، ص 51.

5) بحار الانوار، (پیشین)، ج 16، ص 80 و ج 43، ص 2 - 4; امالی صدوق، ص 475 - 476. و ر.ک: مناقب ابن شهر آشوب، ج 3، ص 304.

6) بحار الانوار، (پیشین)، ج 26، ص 117 - 132.

7) بحار الانوار، ج 16، ص 80 - 81; ج 43، ص 2.

8) همان، (پیشین)، ج 43، ص 3.

9) شعیب بن سعد مصری، روض الفائق، ص 214.

10) انسان/13.

11) بحار، (پیشین)، ج 35، ص 241; امالی صدوق، ص 333، ح 11.

12) قندوزی، ینابیع المودة، ص 198; علی بن یونس عاملی، الصراط المستقیم، ص 170.

13) بحار الانوار، ج 43، ص 3.

14) قاضی نورالله حسینی، احقاق الحق، طهران، مکتبة الاسلامیة، ج 10، ص 401.

15) بحار الانوار (پیشین)، ج 26، ص 75.

16) اصول کافی، ج 1، ص 241; بحار الانوار، (پیشین)، ج 22، ص 546 و ج 26، ص 41.

17) بحار الانوار، ج 97، ص 195.

18) عسقلانی، لسان المیزان، چاپ حیدر آباد، ج 5، ص 65; میزان الاعتدال، ذهیس، بیروت، دارالمعرفة، ج 3، ص 468.

19) بحار الانوار، ج 43، ص 45.

20) ذخائر العقبی، چاپ قدس، ص 45 - 47.

21) فاطمة الزهراء، پیشین، ص 102.

22) انبیاء/69.

23) بحار الانوار، ج 22، ص 491 - 484.

24) بیت الاحزان، ص 154.

25) بحارالانوار، ج 62، ص 102; مستدرک الوسائل، ج 5، ص 135، ح 41.

جنة البقیع ...

چرا هنگام حمله دشمنان به خانه اهل بیت (ع)، حضرت زهرا (س) پشت درب خانه رفت؟

چرا امیرالمؤمنین علی (ع) در را باز نکرد؟


پاسخ:

در مورد این که چرا حضرت زهرا سلام الله علیها در آن لحظات به پشت در رفتند،

باید نکته مهمی را در نظر داشته باشیم و آن موقعیت خاص حضرت زهرا سلام الله علیها است.

قداست و موقعیت معنوی خاص حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها به گونه­ ای بوده است که دقیقا می­توان گفت نظیر موقعیت خاص رسول خدا(ص) در میان مردم بوده و رسول خدا (ص) در موقعیت­های مختلف و با طرق متعدد جایگاه معنوی این بانوی بزرگ اسلام را برای مردم بیان نموده است، به گونه ­ای که حتی فردی مثل یزید لعنت الله علیه که قاتل فرزند فاطمه سلام الله علیها است، در مجلس شام حضرت فاطمه را با قداست و عظمت یاد می­کند و امروز نیز در جهان اسلام فرد مسلمانی را پیدا نمی­کنید که معرفت به عظمت و قداست آن بانو نداشته باشد، با اینکه در طول تاریخ غالب مؤلفین کتب حدیثی و تاریخی چندان علاقه­ ای به نشر فضائل اهل بیت نداشته­ اند.

خلاصه این که، زبان و قلم از بیان عظمت بانویی که رسول گرامی اسلام(ص) در برابر او خم می­شده و دستانش را بوسه می­زدند، عاجز و ناتوان است.

حال با توجه به این موقعیت عظیم و استثنایی حضرت فاطمه(س) در میان مسلمین، قطعاً هیچ مسلمانی اصلاً به ذهنش خطور نمی­کرد که یک مسلمان به خودش جرأت بدهد کوچکترین اهانتی نسبت به آن حضرت روا دارد و از این جهت حضرت زهرا سلام الله علیها به پشت در آمدند تا:

1- به واسطه ی جایگاه ویژه، شخصیت عظیم و منطق قوی خود آنها را از خانه دور کنند.

2- حمایت خود از حضرت علی(ع) را اعلام نمایند که مردم بدانند علی علیه السلام دارای چنان جایگاهی است که شخصیت با عظمت و با قداستی مانند حضرت زهرا(س) با تمام وجود از او حمایت می کند.

و این در واقع اتمام حجت بوده است بر آن افراد، و اگر خود حضرت علی(ع) به پشت در می رفتند، ظالمین به اهل بیت رسول الله(ع) با جرأت بیشتر به خانه حمله می­کردند و قهراً در پی سوزاندن در، امیرالمومنین (ع) دستگیر گشته و مسئله تمام می­شده است، و بعد­ها می­گغتند: دختر رسول اسلام (ص) فاطمه زهرا (س) نیز با امیر المؤمنین موافق نبود و اگر او از علی (ع) دفاع می­کرد ما از علی (ع) دست بر می­داشتیم. اما حضرت فاطمه(س) برای اینکه قاطع­ترین حجت­های الهی را بر آنها اقامه کند، به گونه ­ای که در پیشگاه خداوند متعال و پیامبر (ص) بلکه در پیشگاه تاریخ و مسلمانان هیچ عذری نداشته باشند، شخصاً به قیام برخواستند تا یک طرف حجت­های الهی را بر علیه آنها تمام نمایند و از طرفی نهایت خباثت درونی و پلیدی درونی دشمنان را برای همیشه در تاریخ و برای همه جهانیان، آشکار نمایند.

جنة البقیع ...


راستی

چقدر دلتنگم...

میخواهم از بهشت بگویم

از آنجا که وعده گاه مؤمنان است

جنت، که تجری من تحتها الانهار است

و به راستی چقدر دلتنگم...

دنبال واژه های بهشت میگردم؛

رضوان- نعیم- جنت- ...- جنة البقیع

- بقیع؟؟

مگر جای زیبایی است که نام بهشت به آن نهاده اند؟

در کشاکش نامش سرگردان می شوم

عازمم... با من بیا!...

خودم را آماده می کنم برای رفتن به بهشت

مدینه، مسجد الرسول، بهشت بقیع اینجاست؟ آری کمی نزدیکتر از آسمان

وای چه شکوهی دارد این صحن و سرا...

کاشی های مرمری مناره ایی تا بلندای اذان. گنبد سبزی که رهنمون بهشت است

با خودم می گویم: اگر این ورودی بهشت است پس خود بقیع...

بی اختیار صحن و سرای مشهد الرضا برایم تداعی می شود

هجوم زائر. شاه و گدا، پیر و جوان، خادمانی چون فرشتگان

گنبدی به روشنی خورشید و صحنی به پهنای افلاک...

آرام قدم بر می دارم... اُبهت مسجد و بوی نفس های رسول(ص) مرا مست دیدار بهشت کرده،

                             بی اختیار کفش هایم را می کَنَم...

                                                                     ؛ « فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوى... »

      

چشم هایم دنبال بهشت است، کم کم بوی خاک مرطوب فضای دلم را بارانی می کند...

- سلام آقا! دنبال بهشت می گردم.

- کدام بهشت؟

- جنة البقیع

مَرد لبخند سردی می زند و با دست اشاره ای می کند؛ - آنجاست...

جنة البقیع ...


«شهادت» را نه برای فرار از مسئولیت اجتماعی، و نه برای راحتی شخصی میخواهم،

بلکه از آنجا که شهادت در رأس قله ی کمالات است و بدون کسب کمالات «شهادت» میسر نیست،‌

با تقاضای شهادت از خدا در حقیقت میخواهم که وجودم سرتاسر خدایی شود،

و با کشته شدنم در راه دین اسلام و خدا بر ایمانم و طاقت و پایمردی ام در راه دین،

و بر عشق پاکم به او مهر قبولی بزند...

( فرازی از وصیت‌نامه شهید علی اصغر کوخانی )

جنة البقیع ...


 این رویکرد استکبارى که آمریکایى‌ها دارند و از ده‌ها سال پیش تا امروز هم ادامه دارد،
موجب شده است که در ملّتهاى دنیا یک احساس بى‌اعتمادى و بیزارى نسبت به دولت آمریکا به‌وجود بیاید.
این مخصوص کشور ما نیست؛ هر ملّتى به آمریکا اعتماد کرد، ضربه خورد.
حتّى آن کسانى که دوست آمریکا بودند. حالا در کشور ما دکتر مصدّق به آمریکایى‌ها اعتماد کرد؛
براى اینکه بتواند خود را از زیر فشار انگلیس‌ها نجات بدهد، به آمریکایى‌ها متوسّل شد.
آمریکایى‌ها به جاى اینکه به دکتر مصدّق که به آنها حسن ظن پیدا کرده بود کمک کنند،
با انگلیس‌ها همدست شدند، مأمور خودشان را فرستادند اینجا و کودتاى ۲۸ مرداد را راه انداختند.
مصدّق اعتماد کرد، کتکش را [هم‌] خورد. حتّى کسانى که با آمریکا میانه‌شان هم خوب بود
و به آمریکا اعتماد کردند، ضربه‌اش را خوردند.
روابط رژیم طاغوتى سابق با آمریکا خیلى صمیمى بود،
در عین حال زیاده‌خواهىِ آمریکا آنها را هم به ستوه آورده بود؛
همین کاپیتولاسیونى را که گفتیم - مصونیّت قضائى مأمورین آمریکا - تحمیل کردند بر آنها،
آنها هم پشتوانه‌اى جز آمریکا نداشتند، مجبور شدند قبول کردند.
 معناى کاپیتولاسیون این است که اگر چنانچه یک گروهبان آمریکایى بزند توى گوش یک افسر ارشد ایرانى،
کسى حق ندارد او را تحت تعقیب قرار بدهد. اگر یک مأمور خُرده‌پاى آمریکایى در تهران به یک مرد شریف ایرانى
یا به یک زن شریف ایرانى تعدّى بکند، کسى حق ندارد او را تحت تعقیب قرار بدهد.
آمریکایى‌ها میگویند حق ندارید، خودمان قضیّه را حل میکنیم؛ ذلّت یک ملّت از این بیشتر نمیشود.
این را تحمیل کردند، دوستشان هم بود، به دوست خودشان هم رحم نکردند.
همین محمّدرضا را بعد از آنکه از ایران فرار کرد و یک مدّت کوتاهى به آمریکا رفت، از آنجا بیرون کردند،
او را نگه نداشتند، یعنى این‌قدر هم به او وفادارى نکردند؛ این‌جورى هستند.

 ملّتها و حتّى دولتها به آمریکا بى‌اعتمادند به خاطر همین رفتار و رویکردى که در سیاست آمریکایى‌ها هست.
هرکسى اعتماد کرد به آمریکا، ضربه‌اش را خورد...

 ( ۱۳۹۲/۰۸/۱۲ )


جنة البقیع ...


جنة البقیع ...


بانوی آفتاب!

زمان، روی "رفتن تو" از حرکت ایستاده است و لحظه‏ ها، نای شمردن ندارند.

ساعت، نبودن تو را زنگ می‏زند.

طعم تلخ فراق تو، بر در و دیوار شهر بوسه می‏زند.

دریا، سر بر سنگ می‏زند و هر روز، هزار بار می‏آید و بر ساحل تکرار می‏شود تا مگر از اندوه خویش بکاهد.

پرنده، طاقت پرواز ندارد

که می‏بیند تو، به نقطه اوج رسیده‏ ای و خود، بر صفحه سیاه روزگار، در قفس مانده است.

آسمان، خود را به زمین رسانده تا در تدفین تو حضور داشته باشد

و کهکشان‏ها، جز حقارت خویش، در برابر تو چیزی نمی‏بینند.

شب، چشمان خودش را بسته است و نگاه ماه و ستاره را می‏پوشاند

که نکند از این اندوه بزرگ، سیاه‏تر شوند.

دنیا بر خویش لعنت می‏فرستد؛ مگر تو چه کرده ‏ای که این چنین ناجوانمردانه تو را کشتند...

جنة البقیع ...

 


دریافت
حجم: 3.51 مگابایت
 
جنة البقیع ...
حضرت فاطمه زهرا

کم کم نفس نفس زدنم خوب میشود
لحن بریده ی سخنم خوب میشود

اینقدر نااُمیــــد نباشید بچه ها
چیزی که نیست زخم تنم خوب میشود...


جنة البقیع ...


کوچه‏ هایی که بوی دلواپسی می‏دهند،

عابرانی که از درد بی‏دردی به خود می‏پیچند، شهری خاموش و ماتم‏زده...

صدایش را هیچ کس نمی‏شنود، او میراث دار خاطرات محمّد (صلی‏ الله‏ علیه‏ و ‏آله‏ و سلم) است.

دست‏های بسته ی یک قهرمان!...

کوچه‏ ای که بغض تمام تاریخ را در سینه‏ اش می‏شکند

و کودکانی که رنج سال‏های بی‏ مادری، بر شانه‏ های کوچکشان سنگینی می‏کند.

إنّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلیْن؛ کِتاب اللّه‏َ و عِترتِی...

این‏ها عترت آخرین برگزیده ی خداوندند،

این خانه قدمگاه امین وحی الهی است.

فَاطِمَهُ بَضْعَهٌ مِنّی...

فریاد لبیک یا ولایت، از سینه سوخته‏ اش زبانه می‏کشد.

چادر خاکی‏ اش، بیرق جاودان غربت دین خدا می‏شود. او پاره ی تن محمّد (صلی‏ الله‏ علیه‏ و ‏آله‏ و سلم) است.

إنَّ اللّه‏ لَیَغضَبُ لِغَضَبِ فاطِمَه وَ یَرْضی لِرِضاها

از خشم او نمی‏ترسند؟

دستی بلند می‏شود...

شعله‏ های آتش از چشمان نجیبش شرم نمی‏کنند؟!

وا محمدا!... تمام دردهای عالم، در سینه ی مجروحش جا گرفته است.

فاطِمَهُ أَعَزُّ النّاسِ عَلَیَّ...

جنة البقیع ...
ما تا آخر ایستاده ایم...
 
 
دریافت
حجم: 20.6 مگابایت
 
جنة البقیع ...

گروهبان جمشید دانایی‌فر، مرزبان ربوده شده به دست گروهک تروریستی جیش‌العدل

سه شنبه 5 فروردین 93 در خاک پاکستان توسط این گروهک به شهادت رسید

و هرگز نوزاد ۱۰ روزه‌اش را ندید...

جنة البقیع ...

شهید علی خلیلی

مراسم تشییع پیکر مطهر شهید علی خلیلی طلبه 21 ساله ی ناهی از منکر
صبح سه شنبه 5 فروردین93 از مقابل مسجد فاطمةالزهرا (س) نارمک تهران
با حضور گسترده و چشمگیر مردم برگزار شد.
..

+ تصاویر مراسم تشییع پیکر شهید علی خلیلی...

+ نامه ی شهید علی خلیلی به رهبر معظم انقلاب 15 روز قبل از شهادت...

 

جنة البقیع ...


چهل روز آخری که منجر به شهادت علی خلیلی شد، او چله ی شهادت گرفته بود.
دوستانش به او گفته بودند: دوست داری شهید شوی یا نه؟
و او درحالیکه تارهای صوتی‌ آسیب‌دیده‌اش صدای او را به خس خس انداخته بود،
پاسخ داد: شهادت را دوست دارم!

 
دریافت
 
جنة البقیع ...


* فرهنگ از اقتصاد هم مهمتر است‬،

فرهنگ به معنای هوایی است که تنفس میکنید.

اگر این هوا تمیز باشد یک اثر و اگر کثیف باشد اثر دیگری دارد.


* در این عرصه [اقتصاد] هم عزممان را جزم کرده

و دست به دست هم دهیم می توانیم اقتصاد را شکوفا کنیم.

چشممان به دست دشمن نباشد که کی تحریم را برمیدارند. به درک.

نگاه کنیم ببینیم خودمان چه کار می توانیم بکنیم.


* قوی شدن ملت فقط به تسلیحات جنگی نیست،

سه عنصر اقتصاد، فرهنگ و علم اگر در یک کشور باشند آن کشور قوی میشود‬.


* ملت ایران باید خود را قوی کند‬، اگر ملتی قوی نباشد به او زور خواهند گفت،

باج گیران عالم از او باج میخواهند، او را زیرپا لگد میکنند و به او هجوم و توهین میکنند.

+ متن کامل بیانات در حرم مطهر رضوی...

جنة البقیع ...
امیرالمؤمنین علی(ع):
صِلَةُ الرَّحِمِ توجِبُ المَحَبَّةَ وَتَکبِتُ العَدُوَّ

صله رحم محبت آور است و دشمن را خوار میگرداند.
( غرر الحکم و درر الکلم ج4، ص209، ح5825 )


جنة البقیع ...

مهمترین جمله رهبر معظم انقلاب در سال ۹۲

«اگر غلطی از رژیم صهیونیستی سر بزند، جمهوری اسلامی تل‌آویو و حیفا را با خاک یکسان خواهد کرد.»
این پاسخ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به تهدیدهای رژیم صهیونیستی
به عنوان مهمترین جمله رهبر انقلاب اسلامی در سال ۹۲ از نظر مردم انتخاب شد.

در نظرسنجی‌‌ای که از دهم تا بیست‌و‌چهارم اسفندماه توسط پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR
با موضوع مهمترین جمله سال رهبر انقلاب از دید کاربران برگزار شد، مردم، جملات گوناگونی را انتخاب کردند.
مجموع حدود 14هزار پیامک و 4هزار و پانصد نظر دریافت شده نشان میدهد
سه جمله‌ی پرتکرار زیر در میان پاسخ‌ها، مهمترین جملات رهبر انقلاب از نظر کاربران در سال نود و دو هستند:

سومین جمله برتر به انتخاب مخاطبان،
جمله‌ای از بیانات در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهورى آقای روحانی بود:
«درس بزرگى که ما از فشارهاى اقتصادى دریافت کردیم، این است که
هرچه می‌توانیم، باید به استحکام ساخت داخلى قدرت بپردازیم.»

دومین جمله برتر به انتخاب مخاطبان، مسأله‌ی خوش‌بین نبودن رهبر انقلاب به مذاکره با آمریکا
در مسئله‌ی هسته‌ای در دیدار مسئولان نظام‌ (1392/04/30) بود:
«در مسائل خاص، مذاکره را منع نمیکنم لیکن من خوشبین نیستم؛ چون تجربه‌ى من این را نشان میدهد.
آمریکائى‌ها، هم غیرقابل اعتمادند، هم غیر منطقى‌اند، هم در برخوردشان صادق نیستند.»



و اما مهمترین جمله سال 92 از نظر مردم:

در هفته‌های پایانی سال پیش، سران رژیم صهیونیستی در ادامه تهمت‌های بی‌اساس درباره برنامه هسته‌ای
نظامی ایران، بارها جمهوری اسلامی را به حمله نظامی به تاسیسات هسته‌ای تهدید میکردند
و دامنه ی این تهدیدها روز بروز گسترده تر میشد؛ رهبر انقلاب در اولین سخنرانی عمومی سال 92 در مشهد مقدس پاسخ این تهدیدها را اینگونه دادند:
«اگر غلطی از آنها [سردمداران آمریکا و رژیم صهیونیستی] سر بزند،
جمهوری اسلامی «تل‌آویو» و «حیفا» را با خاک یکسان خواهد کرد.»


جنة البقیع ...

با آرزوی سالی پر خیر و برکت برای شما...


جنة البقیع ...


سالهاست ما از زمین خسته ایم! و به آمدن باران از آسمان، دل بسته ایم!

تو که نه زمینگیر، و نه اسیری... تو چرا از دلِ آسمان سیری؟

با توأم قاصدک! همان بالا، نرسیده به زمین در میانِ اندوه مه آلودِ غربت، چرخی بزن!

و در هیاهوی بی وزنی، در آن سوی هستی، درست بالای محراب آبیِ افلاک،

بی خیالِ آمدن به خاک، سبک و آهسته، چنگ بزن بر رازِ بودنت و در بی خبری بمیر!!

نیا! و بر کاشی فیروزه ای آسمان نقشی نزن!...

و ما و این همه انتظار را، سرگشته ی چرخش روزگارِ بی اویی مکن!

نیا! و شمارشِ ثانیه ها را به رخ سالهای رفته و سالهای در راه، مکش!

کمتر این عقربه های خسته را مرور کن! بگذار زمان، بر مدار رویاییِ ساعتِ آمدنش متوقف شود.

بگذار در خاموشیِ زمین، بغضِ کال هستی، از گلوی خسته ی آسمان، آذرخشی شود بر تمامِ جهان.

و خون ببارد از چشم های منتظرِ خستگان...

قاصدک! با توأم... می شنوی؟! گرچه گویند عید در راه است،

اما من به راه آمدنت، هنوز اسپندی دود نکرده بودم که اسفندماه هم دود شد و بر هوا رفت...

جنة البقیع ...


1. یکی از ویژگی های بهار،‌ باران فراوان، جوشش نهرها و چشمه ساران است.

مهدی فاطمه (عج) خود ابر باران خیز،‌ باران بهاری و چشمه جوشان است.

« الامام السحاب الماطر و الغیث الماطل و الشمس المضیئه و السماء الظلیله

و الارض البسیطه و العین الغریزه و الغدیر و الروضه. »

امام، ابر بارنده، باران پیاپی، آسمان سایه افکن،‌ زمین گسترده،‌ چشمه جوشان، برکه و گلزار است.

او چون پیامبر عمل می کند، چنانکه پیامبر آنچه قبل بوده را از بین برده،‌ جاهلیت را نابود ساخته

و اسلام را بنا نهاد،او نیز گذشته را نابود و پس از ریشه کن ساختن بدعت ها، اسلام را از نو پیاده می کند...

جنة البقیع ...


و شنیدیم شما فصل بهاری آقا...

به دلِ خسته ی ما صبر و قراری آقا

عمر یکسال گذشت و خبری از تو نشد

هوس "آمدن" این جمعه نداری آقا؟

در هیاهوی شب عید، تو را گم کردیم

غافل از اینکه شما اصل بهاری آقا...


جنة البقیع ...


زندگی اگر تلاش برای شهید شدن باشد میشود بندگی

والا غیر از این هر چه باشد دست و پا زدن در مرداب غفلت است

والا غیر از این هر چه باشد دست و پا زدن در مرداب غفلت است

والا غیر از این هر چه باشد دست و پا زدن در مرداب غفلت است

والا غیر از این هر چه باشد دست و پا زدن در مرداب غفلت است

والا غیر از این هر چه باشد دست و پا زدن در مرداب غفلت است

والا غیر از این هر چه باشد دست و پا زدن در مرداب غفلت است

-------------------------------------------------------------

*پس تا لحظه ی مرگ، شهیدی زنده باش!


جنة البقیع ...


" وقتی وفات پیامبر اکرم (ص) فرا رسید، حضرت انصار را خواست و فرمود: ای گروه انصار! وقت جدایی رسیده،
آگاه باشید و کسانی که حاضرند بشنوند؛
بدانید که درب خانه ی فاطمه (س) درب خانه ی من، و خانه ی فاطمه (س) خانه ی من است.
کسی که هتک حرمت خانه ی فاطمه (س) نماید حجاب خدا را هتک کرده است."

امام موسی کاظم (ع) هنگام ذکر نمودن این مطلب گریه ی طولانی کرد و بقیه ی کلامش را قطع نمود و فرمود:
به خدا قسم! حجاب خدا را هتک کردند، به خدا قسم! به حجاب خدا بی حرمتی کردند،
به خدا قسم! هتک حجاب خداوند کردند...
سپس حضرت فاطمه زهرا (س) را با لفظ « ای مادر جان، ای مادر » صدا زدند...

( بحار الانوار، ج 22، ص 476، ح 27 )

جنة البقیع ...

راستی
 آن پیرزن تنهایی که توی کوچه ی ما
 همیشه ی خدا از لای در خانه شان چشم به راه  پسرش بود،
مُرد........................


جنة البقیع ...

امام جعفر صادق


مفضل بن قیس سخت در فشار زندگی واقع شده بود. فقر و تنگدستی، قرض و مخارج زندگی او را آزار می داد.

یک روز در محضر امام جعفر صادق(ع) لب به شکایت گشود و بیچارگیهای خود را مو به مو تشریح کرد:

«فلان مبلغ قرض دارم، نمیدانم چه جور آن را ادا کنم، متحیرم،

گیج شده ام، به سوی هر در بازی میروم به رویم بسته میشود...»

در آخر از امام (ع) تقاضا کرد درباره اش دعایی بفرماید و از خداوند متعال بخواهد گره از کار فرو بسته ی او بگشاید.

امام جعفر صادق(ع) به کنیزکی که آنجا بود فرمود: «برو آن کیسه ی اشرفی که منصور برای ما فرستاده بیار.»

کنیزک رفت و فوراً کیسه ی اشرفی را حاضر کرد.

آنگاه به مفضل بن قیس فرمود: «در این کیسه 400 دینار است برای زندگی تو.»

مفضل گفت: «مقصودم از آنچه در حضور شما گفتم این نبود، مقصودم فقط خواهش دعا بود.»

امام صادق(ع) فرمود: «بسیار خوب، دعا هم می کنم اما این نکته را به تو بگویم؛

هرگز سختیها و بیچارگیهای خود را برای مردم تشریح نکن، اولین اثرش این است که

وانمود میشود تو در میدان زندگی زمین خورده ای و از روزگار شکست یافته ای.

در نظرها کوچک میشوی، شخصیت و احترامت از بین میرود.»

( مأخذ: بحارالانوار ج 11 ، ص 114 )


جنة البقیع ...

پیامبر اعظم (ص) میفرمایند: 

مَن سَعى لِمَریضٍ فی حاجَةٍ قَضاها أولَم یَقضِها خَرَجَ مِن ذُنوبِهِ کَیَومٍ وَلَدَتْهُ اُمُّهُ؛ 

هر کس براى بر آوردن نیاز بیمارى بکوشد، چه آن را برآورده سازد و چه نسازد،

مانند روزى که از مادرش متولد شده، از گناهانش پاک میشود.

( من لایحضره الفقیه، ج 4، ص 16 )

جنة البقیع ...
امشب از عرش برین صوت تمنا آمده
خیلی از حور و ملک با صد تقلا آمده
بوی سیب و شهدِ یاس و شورِ اعلا آمده
چون که دخت حضرت زهرا به دنیا آمده
این چه مولودیست نامش عالمی را بر لب است
آری ای دل در جوابت گویم این گل "زینب" است
...



رسد از سوی دمشق دم به دم بویت...
شده‌ام تا به ابد مدح و ثناگویت...
****



جنة البقیع ...
حتماً شما هم بارها در محافل مذهبی و از زبان ذاکرین اهل بیت(ع)
شعر معروف و قدیمی "روی نیازم کجاست" را شنیده اید،

و دل و جان را با مضامین عالی آن مصفا نموده اید،

اما شاعر این شعر چه کسی است و از کدام دلِ سوخته نشأت گرفته است؟

خوب است بدانیم این شعر از سروده های زیبای استاد حجةالاسلام والمسلمین حسین انصاریان می باشد.

و "دیوان مسکین" نیز که اخیراً به زیور طبع آراسته شده در بردارنده ی غزلیات، مثنویات، مناجات،

مدایح، مراثی و دوبیتی های عرفانی استاد انصاریان است.




روی نیازم کجاست، سوی حسین است و بس

قبله ی قلبم کجاست کوی حسین است و بس


سلسله ی عشق را سلسله جنبان خداست

سلسله ی عشق چیست؛ موی حسین است و بس


دیدن وجه خدا گر که تو را آرزوست

وجه خدا ای عزیز روی حسین است و بس...

جنة البقیع ...

مراسم هفتگی هیئت

 با کلام دلنشین حجة الاسلام موسوی

و نوای گرم مداحان اهل بیت آقایان حسن نجف زاده و مهدی اولادی

 دوشنبه 12 اسفند ماه 92 ، ساعت 19

 سرایان، خیابان معلم، نبش معلم 5 ، منزل آقای محمود آبادی 


جنة البقیع ...