چقدر دلتنگم...
میخواهم از بهشت بگویم
از آنجا که وعده گاه مؤمنان است
جنت، که تجری من تحتها الانهار است
و به راستی چقدر دلتنگم...
دنبال واژه های بهشت میگردم؛
رضوان- نعیم- جنت- ...- جنة البقیع
- بقیع؟؟
مگر جای زیبایی است که نام بهشت به آن نهاده اند؟
در کشاکش نامش سرگردان می شوم
عازمم... با من بیا!...
خودم را آماده می کنم برای رفتن به بهشت
مدینه، مسجد الرسول، بهشت بقیع اینجاست؟ آری کمی نزدیکتر از آسمان
وای چه شکوهی دارد این صحن و سرا...
کاشی های مرمری مناره ایی تا بلندای اذان. گنبد سبزی که رهنمون بهشت است
با خودم می گویم: اگر این ورودی بهشت است پس خود بقیع...
بی اختیار صحن و سرای مشهد الرضا برایم تداعی می شود
هجوم زائر. شاه و گدا، پیر و جوان، خادمانی چون فرشتگان
گنبدی به روشنی خورشید و صحنی به پهنای افلاک...
آرام قدم بر می دارم... اُبهت مسجد و بوی نفس های رسول(ص) مرا مست دیدار بهشت کرده،
بی اختیار کفش هایم را می کَنَم...
؛ « فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوى... »
چشم هایم دنبال بهشت است، کم کم بوی خاک مرطوب فضای دلم را بارانی می کند...
- سلام آقا! دنبال بهشت می گردم.
- کدام بهشت؟
- جنة البقیع
مَرد لبخند سردی می زند و با دست اشاره ای می کند؛ - آنجاست...
انتهای اشاره ی دستش پنجره ای است.
پاهایم سست می شود
خاک بر روی خاک...
بغض امانم را می برد. روی پا نمی توانم بایستم. با کمک زانو نزدیک میشوم...
قبرستانی سرد...
گرمای اشک و هق هق ناله، کبوتری را به طرفم می کشاند
کبوتر نگاهم را به همراه می برد و جسمم را پشت دیوار.
- آه... آه... چهار قبر خاکی از چهار امام معصوم؟!
فریاد می زنم:... خدا.ا.ا.ا
- آرام باش! دشمنان خدا را بیدار نکن! اینجا خادمانی از نسل سقیفه دارد
کبوتر این را گفت و آرام گریست....
به او گفتم: چرا بهشت شیعه خاکی است؟
گفت: شیعه میراث دار غربت اهل بیت(ع) است...
همان ها که خانه ی مادرمان را در آتش بغض به علی(ع) سوزاندند
بیت الاحزانش را خراب کردند...
همان ها که خیمه گاه اربابت را به هیزم ملک ری سوزاندند
همانها....
روزگاری اینجا بارگاهی داشت که رشک ملک بود... گنبدی، صحنی، رواقی
اما...
- اما چه؟! حرف بزن!...
اما مثل همین روزی که اینجایی وهّابیان سقیفه مسلک، آن را خراب کردند...
دیگر صدای پرنده را نمی شنیدم. گرمای اشک، بوی خاک...
آری بهشت اینجاست... همین نزدیکی...
با انگشت روی خاک نوشتم:
( در هشتم شوال سال 1344 هـ.ق وهابیون پس از اشغال مکه به مدینه روی آوردند و گنبد و بارگاه قبور ائمه بقیع علیه السلام را خراب کردند و ضریح آنرا به غارت بردند. )