پایگاه اطلاع رسانی « هیئت جنةالبقیع » شهرستان سرایان

::: باشد قرار و وعده ما جنةالبقیع :::

« وَ مَنْ یُعَظِّمْ شَعائِرَ اللّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ » و هرکس شعائر الهی را بزرگ دارد، بی تردید آن نشانه تقوای دل هاست. (سوره حج آیه 32)
سلام من به مدینه به آستان رفیعش * به مسجد نبوی و به لاله های بقیعش * سلام من به علی و به حلم و صبر عجیبش * سلام من به بقیع و چهار قبر غریبش...
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
ما اینجاییم؛
پای پرچم مقدس حضرت زهرا(س)
زیر خیمه نورانی اباعبدالله الحسین(ع).....
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
مراسم ویژه هفتگی هیئت:
دوشنبه شب ها، یک ساعت بعد از نماز مغرب و عشاء
(قرائت قرآن ـ زیارت عاشورا ـ سخنرانی ـ روضه و سینه زنی)
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
لطفاً با ارسال نظرات، پیشنهادات و انتقادات خود
ما را در بروزرسانی و بهبود فعالیتها یاری فرمایید.
با سپاس فراوان ـ التماس دعا ـ یاعلی مدد...

۱۶۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جنةالبقیع» ثبت شده است

رسول اکرم صلى الله علیه و آله:

«اوصیکُم بِالشُّبّانِ خَیرا فَإِنَّهُم أَرَقُّ أَفئِدَةً إنَّ اللّه بَعَثَنى بَشیرا وَنَذیرا فَحالَفَنِى الشُّبّانُ وَخالَفَنِى الشُّیوخُ»

به شما درباره جوانان به نیکى سفارش مى کنم چرا که آنان نازک دل ترند، خداوند مرا امید دهنده و بیم دهنده مبعوث کرد،

جوانان با من هم پیمان شدند و پیرمردان به مخالفت با من برخاستند.

سفینة البحار، ج2، ص176

جنة البقیع ...

امام جعفر صادق علیه السلام ـ در مناجات خود بعد از نماز ـ فرمود:

اى کسى که ما را به کرامت خود ویژه گردانیدى و به ما وعده شفاعت [نمودن] دادى...

من و برادران من و زائران قبر پدرم حسین بن على، صلوات اللّه علیهما، را بیامرز...

بار خدایا! دشمنانِ ما از رفتن اینان به زیارت خرده گرفتند، اما این خرده گیری ها، على رغم میل دشمنان، آنان را از برخاستن و آمدن سوى ما باز نداشت. پس این چهره هاى آفتاب سوخته را و این گونه هایى را که بر قبر پدرم ابى عبد اللّه [حسین] به خاک مالیده مى شود و این چشمهایى را که از سر دلسوزى براى ما اشکهایشان سرازیر مى گردد و این دلهایى را که در غم مصیبت ما بیتاب و سوزان است و این ناله و شیون هایى را که براى ما مى شود، مشمول رحمت خویش بفرما.
بار خدایا! من این جانها و این پیکرها را به تو مى سپارم تا در آن روز تشنگى از حوض [کوثر]سیرابشان کنى.

متن حدیث:

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام ـ فی مُناجاتِهِ بَعدَ صَلاتِه : یا مَن خَصَّنا بِالکَرامَةِ ، و وَعَدَنا الشَّفاعَةَ...

اِغفرْ لی و لإِخوانی و زُوّارِ قَبرِ أبِیَ الحُسَینِ بنِ عَلِیٍّ صَلَواتُ اللّه ِ عَلَیهِما...

اَللّهُمَّ ، إنَّ أعداءَنا عابُوا عَلَیهِم خُروجَهُم فَلَم یَنهَهُم ذلکَ عَنِ النُّهوضِ و الشُّخوصِ إلَینا خِلافا عَلَیهِم ، فَارحَمْ تِلکَ الوُجوهَ الّتی غَیَّرَتها الشَّمسُ،

وَ ارحَمْ تِلکَ الحُدودَ الّتی تَقَلَّبُ عَلى قَبرِ أبی عَبدِ اللّه ِ علیه السلام ، وَ ارحَمْ تِلکَ الأعیُنَ الّتی جَرَت دُموعُها رَحمَةً لَنا ، وَ ارحَمْ تِلکَ القُلوبَ الّتی جَزِعَت وَ احتَرَقَت لَنا ، وَ ارحَمْ تِلکَ الصَّرخَةَ الّتی کانَت لَنا . اَللّهُمَّ إنّی أستَودِعُکَ تِلکَ الأنفُسَ و تِلکَ الأبدانَ حَتّى تَروِیَهُم مِنَ الحَوضِ یَومَ العَطَش

«بحارالانوار، جلد۳۰،صفحه ۸»

جنة البقیع ...

بقیع، مزرعه غم و کشتزار اندوه است.
مدینه، هم‌چنان مظلوم است و ...
بقیع مظلوم‌تر!

اهل‌بیت هم‌چنان غریب‌اند و ...
پیروانشان غریب‌تر!

رنج‌نامه نانوشته شیعه،
بر خاک و سنگ این مزار،
گویا از هر زمان روشن تر
برتارک بقیع به شِکوه و شهادت ایستاده است.

بقیع، بقعه‌ای خاموش و تاریک است،
اما روشن از نور امامت.

بقیع، آشنایی غریب است،
همدم غربت در جمع آشنایان.

درخت غم و اندوهی که در غریب آبادِ بقیع می‌روید،
ریشه در مظلومیتی ۱۴۰۰ ساله دارد.

در بقیع، عقده‌های دل با سرانگشت اشک،
گشوده می‌شود

و اشک دیده،
زخم‌دل و سوز درون را تسکین می‌دهد.

در بقیع، اشک است که سخن می‌گوید
و حال، گویاتر از قال است
و چشم‌های اشکبار،
ترجمان دل‌های داغدار و بی‌قرار است.

در بقیع روضه لازم نیست،
بقیع مرثیه مجسّم است...

 

جنة البقیع ...

بعد از تو

عطشِ بقیع خوابید

حالا تو را هم دارد در دلش...
 یعنی می شود

دل ما هم شود بقیع؛

پر از امام و حرم مادری!

 

25 شوال سالروز شهادت رئیس مذهب شیعه امام جعفر صادق (ع) تسلیت باد.

 

جنة البقیع ...

مراسم ویژه شهادت امام جعفر صادق علیه السلام

و محکومیت هتک حرمت به ساحت مقدس بی بی زینب کبری (س)

یکشنبه 10شهریور1392، ساعت ۲۰:۴۵

سرایان، خیابان امام (ره)، هیئت جان نثاران حسینی

با سخنرانی حجةالاسلام و المسلمین جلالی

و نوای گرم برادر حسن نجف زاده

 

* کاش امشب مدینه بودیم پشت دیوار دلگیر بقیع...

گرچه میان ما و بقیع فرسنگ ها فاصله است اما این شبها دلهای مصیبت زده مان را روانه بهشت خاکی افلاکیان میکنیم و با چشمانی بارانی غربت و مظلومیت شیعه را فریاد میزنیم؛ السلام علیک یاجعفربن محمد ایها الصادق یابن رسول الله...

جنة البقیع ...

امام سجاد علیه السلام روایت مى کند که رسول اکرم (ص) فرمود: «هنگامى که پسرم جعفربن محمد...متولد شد، نام او را «صادق» بگذارید چرا که بزودى از نوه هاى او شخصى به نام جعفر، ظهور مى کند و به دروغ ادعاى امامت مى کند، از این رو نام او جعفر کذاب است.(منظور از جعفر کذاب، یکى از فرزندان امام هادى علیه السلام است که به دروغ ادعاى امامت کرد، و با طاغوتیان همکارى مى نمود.)

ابو خالد کابلى مى گوید: «به امام سجاد علیه السلام عرض کردم، امام بعد از شما کیست؟» فرمود پسرم محمد است که علم را مى شکافد، و بعد از او جعفر است که نامش در آسمان، «صادق» میباشد.

عرض کردم: چرا تنها نام او صادق(راستگو) است با اینکه همه شما صادق هستید؟

فرمود: پدرم، از پدرش نقل کرد که رسول خدا(ص) فرمود: «هنگامى که پسرم جعفربن محمد متولد شد، نام او را صادق بگذارید، زیرا نام پنجمین فرزند او (پسر امام هادى علیه السلام) جعفر است، که به دروغ ادعاى امامت مى کند، از این رو در نزد خداوند، به نام جعفر کذاب است...»

بنابراین از آنجا که امام صادق علیه السلام همنام فرزند ناخلف امام هادى، جعفر است، براى اینکه بین این دو نفر بر اثر تشابه اسمى، اشتباهى رخ ندهد، امام ششم به عنوان جعفر صادق، نامیده شد، و این نام را رسول خدا(ص) براى او انتخاب کرد و این انتخاب پیام آور آن است که امام صادق علیه السلام در گفتار و رفتار و همه شیوه هاى زندگى راستگو و درستکار است.

نام اصلى امام صادق علیه السلام «جعفر» است، واژه جعفر معانى متعدد دارد، یکى از آن معانى، نام نهرى است در بهشت، از این رو امام باقر نام او را جعفر نهاد چرا که و جود پربرکت او همچو آب زلال نهر بهشت، حیاتبخش و پر ثمر است.

روزى امام صادق به «ضریس کنانى» فرمود:«چرا پدرت نام تو را ضریس نهاده؟(با اینکه ضریس به معنى گرسنه، یا چاه سنگچین و یا مهره هاى پشت است).

او گفت: «پدرم مرا چنین نامید چنانکه پدرت تو را جعفر نامیده.»

امام صادق فرمود: پدرت از روى نادانى نامت را ضریس نامید، زیرا ضریس نام یکى از پسران ابلیس است، ولى پدر من از روى آگاهى نام مرا جعفر نامید، زیرا جعفر نام نهرى از نهرهاى بهشت است...»


امام صادق

( برگرفته از عروةالوثقی )

جنة البقیع ...

علامه طباطبایی (ره):
« ممکن است انسان گاهی از خدا غافل شود
و خدا یک تب سخت خطرناک چهل روزه به او بدهد،
برای این که یک بار از ته دل بگوید: یا الله »

(جرعه های جانبخش/ غلامرضا گلی زوار)

جنة البقیع ...

از صفای ضریح دم نزنید
حرفی از بیرق و علم نزنید

گریه های بلند ممنوع است
روضه که هیچ، سینه هم نزنید
 
کربلا رفته ها! کنار بقیع
حرفی از صحن و از حرم نزنید

زائری خسته ام نگهبانان!
به خدا زود می روم نزنید

زائری داد زد که نامردان!
تازیانه به مادرم نزنید
...

غربت ما بدون خاتمه است
مادر ما همیشه فاطمه است...

(مجید تال)

جنة البقیع ...

جنةالبقیع سرایان


ما را ز خاندان کرم آفریده‌اند
یک موج از تلاطم یَم آفریده‌اند

 

ما را فدائیان پسرهای فاطمه(س)
"ما را شهیدِ میر و علم آفریده‌اند"

 

ما را به اعتبار عنایات فاطمه(س)
گریه کنان حضرت غم آفریده‌اند

 

بهر بریدن سر اولاد عمر و عاص
در جان ما غرور و غژم آفریده‌اند

 

هر یک ز ما حریف دو صد لشکر یزید!
(زین رو ز شیعه عدّه ی کم آفریده‌اند)

 

دجّال ها و حرمله ها را مهاجم و ...
ما را "مدافعان حرم" آفریده‌اند

...

سید علیِ خامنه ای -پیر عشق- گفت:
"فریاد را علیه ستم آفریده اند"

(سجاد شاکری)

 

جنة البقیع ...

(علیرضا قزوه)
نه مثل ساره ای و مریم، نه مثل آسیه و حوّا
فقط شبیه خودت هستی، فقط شبیه خودت زهرا

اگر شبیه کسی باشی، شبیه نیمه شب قدری
شبیه آیه ی تطهیری، شبیه سوره ی « أعطینا »

شناسنامه ی تو صبح است، پدر تبسّم و مادر نور
سلام ما به تو ای باران، سلام ما به تو ای دریا

کبودِ شعله ور آبی، سپیده طلعت مهتابی
به خون نشستن تو امروز، به گل نشستن تو فردا

بگیر آب و وضویی کن، ز چشمه سار فدک امشب
نماز عشق بخوان فردا، به سمت قبله ی عاشورا...

جنة البقیع ...

کبوتر! از حجم ویرانی زمین، غمین مباش...

وعده ی پرواز تو و پرگشودن ما باشد به روز عشق...

روزی که وعده ی صادق داده اند که می آید...

روز بارش باران ...

روز ترمیم زخم های تلخ و بی شمار یاران...

روز التیام داغ روزگاران...

(ترنج)

جنة البقیع ...

دیگر به خلوت های من یک نم نمی باری

در دفتر دلتنگی ام شعری نمی کاری

...

لحن سکوتت در دلم هر روز یک جور است

قهری؟... نه؟... دلگیری؟... نه؟... آقا! دوستم داری؟

 

من – بی تعارف- هستی ام را از شما دارم

آقا خلاصه مطلبی؛ فرمایشی؛ کاری...

 

من خوانده ام دربارتان یک خیمه ی ساده ست

جایی در آن دارند شاعرهای درباری؟

...

اما من و این رتبه و این منزلت... هرگز

اما تو و این بخشش و این مرحمت... آری

 

توفیق دادی یک غزل هم صحبتت باشم

از بس که گل هستی و رو دادی به هر خاری

(حسن بیاتانی)

 

جنة البقیع ...
نفسی به خون جگر زدم که لبی به مرثیه واکنم
به ضریح گم شده سر نهم، شب خویش وقف دعا کنم

نه ملازمی و نه همدمی مگر آنکه در شب بی‌کسی
چو شهید کوفه به چاه غم، پر و بال گریه رها کنم

به خدا که شمع شکسته‌ای به بقیع جان من آورید
که به آستانه ی «مجتبی» همه زخم کهنه دوا کنم

غم «مجتبی» کشدم به خون که غریب خانه خویش بود
و من این ترانه ی غرق خون به کدام واژه ادا کنم

من و حضرت تو شکسته دل که اگر عدو زندت به تیر
به فدای پیکر پاک تو دل خویش نذر بلا کنم

اگر از غم تو نفس زنم، همه اشک و آتش و خون شدم
بکشم به خون همه را چنان که مدینه، کرب و بلا کنم

تو به خلق و خلقت احمدی، تو صور آل محمدی
غم کربلای دگر شود چو زبان به زخم تو واکنم

تو جگر دریده‌ای و غمین، من و داغ لحظه ی آخرین
به چه روی زینب (س) خسته را به عیادت تو صدا کنم

نه شهید فتنه ی اشعثی که تو خود بهانه ی مبعثی
و من بریده زبان که‌ام که ثنای تو به سزا کنم؟

منم آنکه دردِ سرآمدم، که مرید آل محمدم
به سخاوت حسنم که جان به فدای آل عبا کنم
(غلامرضا کافی)

جنة البقیع ...

جنةالبقیع


اینجا گورستان بقیع است و این خاک، گنجینه‌دار فریادی است که قرن‌ها، ارباب جور آن را در سینه ما محبوس کرده‌اند.

حکایت بقیع، حکایت غربت است، غربت اسلام

و با که باید این راز را باز گفت

که اسلام در مدینة النبی از همه جا غریب‌تر است.
ای چشم، خون ببار تا حجاب از تو بردارند
و ببینی که این خاک گنجینه‌دار نور است و مدفن عشق
و اینجا بقعه‌ای است از بقاع بهشت.
و آن نفخه‌ای که در بهشت، روح می‌دمد، از سینه این خاک برمی‌آید
چرا که اینجا مدفن کلیدداران بهشت است.
ای بقیع مطهر
ای رازدار صدیق صدیقه اطهر
و ای هم‌نوای مولا مهدی(ع)
آ‌ن‌گاه که غریبانه آنجا به زیارت می‌آید.
ای بقیع با ما سخن بگو
با ما از رازهای سر به مُهری که در سینه داری بگو
بگو، با ما بگو
لابد صدای گریه غریبانه آن یار را
هنگامی که بر غربت اسلام می‌گرید، شنیده‌ای؟
بگو، با ما بگو که حبیب ما
در رازگویی‌های علی‌وار خویش
و در مناجات‌های سجادگونه‌‌اش، چه می‌گوید
ای تربت مطهر!
ای آن‌که بر تربت تو، جای جای، نشانه پای حبیب ما و اثر اشک‌های غریبانه او باقیست
ای هم‌نوای مولا مهدی!
ای کاش ما بجای تو خاک بودیم
و هنگامی که آن یار غایب از نظر به زیارت قبور می‌آمد
بر پای او بوسه می‌زدیم
گفتی که هر جا دلتان شکست، قبر من آنجاست
سال‌هاست که من مزار ناشناس تو را
در شکسته‌های دلم پنهان کرده‌ام،
تا مبادا پای غریبه‌ای خلوت محبت ما را بر هم زند
و تیر نگاه نامحرمی از ملاقات‌های شبانه‌مان باخبر شود.
خواستم بر مزارت گل بوته‌های اشک بکارم
اما استخوان در گلو، راه را بر بغض بست
و خار در چشم، راه را بر گریستن!
هر شب مشتی از تربت تو را با خود به خانه می‌آورم
تا در روزهای خانه‌نشینی‌ام، برای پسر آخر الزمانمان
دانه‌های صبر را به رشته تسبیح در آورم
عادت کرده‌ام که بی‌چراغ و پای برهنه به دیدارت بیایم
تا کسی نفهمد که این زائر غریب که هر شب از کوچه‌هایشان می‌گذرد
از زیارت کدام قبر مخفی بازمی‌گردد.
[شهید سید مرتضی آوینی]

جنة البقیع ...

دوشنبه شب ها، ساعت 8:30، سرایان، خیابان هفت تیر 11

با کلام دلنشین حجةالاسلام والمسلمین طالبی  

و نوای گرم مداحان اهلبیت (علیهم السلام)
کربلایی حسن نجف زاده و کربلایی مهدی اولادی

جنة البقیع ...