تاکنون به مدینه سفر کرده اید؟ آیا حس غریب حضور در قبرستان بقیع را درک کرده اید؟
دوست دارید سری به بقیع بزنیم؟ بهشتی که غربتش داغ دلهاست...
هرچند فعلاً حضور واقعی میسر نیست اما می توان دیداری مجازی از آن سرزمین داشت.
این تصاویر سه بعدی و پانورامای 180 × 360 درجه، ما را بصورت مجازی به آنجا خواهد برد.
دریافت تصویر سه بعدی قبرستان بقیع با حجم 2.36 MB
از قابلیت های انحصاری این تصاویر میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
2) طبیعی بودن تصاویر و القای حس واقعی حضور در محل
3) بررسی محل از نگاه خود
4) قابلیت زوم بر روی تصاویر (با استفاده از غلطت بالا و پایین رونده موس)
5) قابلیت استفاده از این تصاویر برای محافظ صفحه نمایش (screen saver)
نحوه استفاده:
اگرچه اغلب کاربران در اولین نگاه متوجه امکانات این تصاویر خواهند شد اما بهتر است
اشاره ای گذرا بر نحوه عملکرد آن داشته باشیم:...
وی در صفحه شخصی خود در شبکه اجتماعی اینستاگرام که با استقبال خوبی از سوی کاربران
مواجه شده است، ضمن یادآوری موضوع «روضه هشتم هر ماه» نوشت:
« شاید برخی از دوستان جدید اینستاگرامی با «روضه هشتم ماه» آشنا نباشند؛ ساده و مختصر عرض میکنم؛
هشتم شوال، سالروز تخریب گنبد و بارگاه چهار امام مظلوم شیعه به دست آل سعود،
مقارن سلطنت رضاخان در ایران است و نباید نسبت به این اتفاق سکوت کنیم.
نباید با این موضوع کنار بیاییم و آن را بپذیریم؛
باید ساخت مجدد بقیع از آرزو به مطالبه ای فراگیر و بین المللی تبدیل شود.
آل سعود مخالفان بسیاری در اندیشمندان فرق و مذاهب گوناگون دارد؛
باید تک تک ما شیعیان از این فاجعه بگوییم؛ باید گفت و گفت؛
آل سعود باید عذرخواهی کند، باید این گنبد و بارگاه مجدد ساخته شود .
این کل ماجرا؛ حالا هر کسی در صفحه خود در اینستاگرام در روز هشتم هر ماه قمری پستی درج میکند
و به عنوان روضه ائمه مظلوم و غریب بقیع و تکرار این درد و غصه، هشتگ «روضه هشتم ماه» را اضافه می کند.
لطفاً هم خودتان در این ثواب شریک شوید و هم دوستانتان را تشویق کنید.»
از یادمان رفت کم کم فریاد همسنگری ها
باور کنید، ای به خفّت در خویشتن بستری ها!
لبخندهای دروغین پایان این ماجرا نیست
عفریته ای در کمین است در پشت این دلبری ها
آهسته تر گام بردار، ای از خیال و هوس گرم!
با بوی شیطان عجین است قصر بلور پری ها
دنیایتان مست می شد از نعره ی زخمهایم
می خفت اگر روزگاری آشوبِ خنیاگری ها
مردان کسل، شیهه ها سرد، نشخوار و نان در هم آمیخت
من ماندم و توسنی مست، سرگرم جنگاوری ها
هر کودکی را ببینی بر گرده ی گردبادی
روزی که اینجا بپیچد طوفان عصیانگری ها
گفتند خاموش باشم از درد چیزی نگویم
فریاد کردن گناه است در شهر کاکل زری ها
اهلبیت(ع) در این شرایط یک فرصت استثنایی هستند
که حتی آدمهای خودخواه هم میتوانند اهلبیت(ع) را دوست داشته باشند.
دلیلش هم این است که محبت به ائمه اطهار (ع) آدم را میسوزاند
و در اوج محبت است که دیگر خودت نیستی و فقط او هست.
آن لحظهای که به سهولت میتوان اخلاص را تجربه کرد در محبت اهلبیت(ع) است.
این مطلب را در روضهها و مظلومیتهای اهلبیت(ع) میتوانی تجربه کنی
که دیگر برای خودت نیستی و برای دیگری میسوزی.
اگر در این حال به تو بگویند که این عزاداری، پاداش و اجر هم دارد،
میگویی: من به دنبال پاداش نیستم. من نیامدهام چیزی را تصاحب کنم.
من میخواهم برای او باشم، برای حسین(ع) و بچههای حسین(ع)...
(برداشتی از استاد پناهیان، بیان معنوی)
* التزام آیتالله بهجت به برگزاری روضه اباعبدلله (ع) تا چه حدی بود که حتی تداوم آن را در وصیت نامه خود ذکر کردند؟
ـ مسئله روضه اباعبدلله (ع) اینقدر برای آیتالله بهجت مهم بود که حدود ۵۰ سال هر هفته مجلس داشتند و ایشان حاضر نبود به این سادگی این کار را ترک کند. حتی در حال مریضی اصرار داشت که این مجلس باید برقرار شود و اصرار داشت که خودش باید حضور داشته باشد. خیلی برایش مهم بود که از اول مجلس حضور داشته باشد.
سالها این مجلس روضه در منزل ایشان بود و پدرم درها را باز میکرد و خودش دم در مینشست و برای هرکسی که وارد میشد، احترام میکرد. هیچ وقت اینگونه نبود که فقط برای شخصیت خاصی بلند شود و برای همه این احترام را قائل میشد...
( قسمتی از مصاحبه حاج شیخ علی بهجت )
امام فرمود: هزار و چهارصد سال است که با این منبر و روضه، اسلام حفظ شده است؛
و در مقوله ی هیأت های مذهبی می فرمایند: آن کسانی که با این هیأت ها مخالفت می کنند، نمی فهمند.
1- تجمع مؤمنان:
2- شرکت داوطلبانه:
برای تربیت، اقدام خود فرد لازم است؛ ما در بحث آداب داریم که کسی که به ذکر امام حسین جواب می دهد و آن که جواب نمی دهد و خود را سنگین می گیرد، اثر پذیری آنها متفاوت است.در بعضی هیئآت، افراد گوشه ی دیوار، تکیه زده اند و سرْ سنگین نشسته اند. در برخی دیگر، همه اول صفوف جلو را پر کرده و به ترتیب تا آخر مجلس. این دو نوع شرکت را می رساند. مرحوم قدوسی در درس اخلاق خود می فرمودند مگر آنها که مکروه انجام می دهند و مستحبات را ترک می کنند مرض دارند؟ خداوند فرموده است من مستحب را دوست دارم. آن چیزی که هیئآت مذهبی را رونق می دهد این حرکت داوطلبانه است و همین است که یک نفر پس از مدّتی که به هیأت آمده تربیت می شود. این حرکت داوطلبانه هم اثر تربیتی اجتماعی دارد هم فردی.
3- دوام هیئآت مذهبی:
گاهی به هیأت رفتن، فایده ندارد. مدام رفتن سود دارد. انسان، خوب است همه ی جلسات هیأت را شرکت کند و اگر گریه هم ندارد، تفکر کند و کمبودهای خود را بیابد. تفکر در امام حسین و... تفکر در این که چرا حال خوب ندارد. اینها از برکات مدام رفتن است که انسان حال خوب بقیه را ببیند و از خدا بخواهد به او هم عطا کند.از برکات دیگر دوام، این است که حس تجدّد گرایی، مطلق که از آثار شوم فرهنگ بیگانه است، از بین می رود. انسان با اذکار و شعارهای دائمی، که از هزار سال پیش به یادگار مانده، روبرو می شود. خلاصه تربیت بادوام، امکان پذیر است.
4- برنامه ریزی و آموزش:
آموزش های مداوم و اندک، بسیار مؤثرتر از آموزش های ناگهانی و زیاد است. معلومات زیاد و ناگهانی، بصیرت نمی دهد. آموزش دین، اگر در متن هیأت باشد، خیلی اثر دارد. چون تداوم دارد.
( از سلسله مباحث آیین هیئت داری استاد پناهیان )
مولا جان! قسم به بقیع! قسم به فجر! قسم به اولین سپیده ی عدالت که معجزه ی مهدوی به وقوع خواهد پیوست
و آستان کبریایی تو برای همیشه؛ در آغوش آرزومندان خواهد بود.
ما را بگیر دست
که از پا افتاده ایم آقا!
به حق تربت پنهان مادرت زهرا...
امام جعفر صادق علیه السلام ـ در مناجات خود بعد از نماز ـ فرمود:
اى کسى که ما را به کرامت خود ویژه گردانیدى و به ما وعده شفاعت [نمودن] دادى...
من و برادران من و زائران قبر پدرم حسین بن على، صلوات اللّه علیهما، را بیامرز...
بار خدایا! دشمنانِ ما از رفتن اینان به زیارت خرده گرفتند، اما این خرده گیری ها، على رغم میل دشمنان، آنان را از برخاستن و آمدن سوى ما باز نداشت. پس این چهره هاى آفتاب سوخته را و این گونه هایى را که بر قبر پدرم ابى عبد اللّه [حسین] به خاک مالیده مى شود و این چشمهایى را که از سر دلسوزى براى ما اشکهایشان سرازیر مى گردد و این دلهایى را که در غم مصیبت ما بیتاب و سوزان است و این ناله و شیون هایى را که براى ما مى شود، مشمول رحمت خویش بفرما.
بار خدایا! من این جانها و این پیکرها را به تو مى سپارم تا در آن روز تشنگى از حوض [کوثر]سیرابشان کنى.
متن حدیث:
الإمامُ الصّادقُ علیه السلام ـ فی مُناجاتِهِ بَعدَ صَلاتِه : یا مَن خَصَّنا بِالکَرامَةِ ، و وَعَدَنا الشَّفاعَةَ...
اِغفرْ لی و لإِخوانی و زُوّارِ قَبرِ أبِیَ الحُسَینِ بنِ عَلِیٍّ صَلَواتُ اللّه ِ عَلَیهِما...
اَللّهُمَّ ، إنَّ أعداءَنا عابُوا عَلَیهِم خُروجَهُم فَلَم یَنهَهُم ذلکَ عَنِ النُّهوضِ و الشُّخوصِ إلَینا خِلافا عَلَیهِم ، فَارحَمْ تِلکَ الوُجوهَ الّتی غَیَّرَتها الشَّمسُ،
وَ ارحَمْ تِلکَ الحُدودَ الّتی تَقَلَّبُ عَلى قَبرِ أبی عَبدِ اللّه ِ علیه السلام ، وَ ارحَمْ تِلکَ الأعیُنَ الّتی جَرَت دُموعُها رَحمَةً لَنا ، وَ ارحَمْ تِلکَ القُلوبَ الّتی جَزِعَت وَ احتَرَقَت لَنا ، وَ ارحَمْ تِلکَ الصَّرخَةَ الّتی کانَت لَنا . اَللّهُمَّ إنّی أستَودِعُکَ تِلکَ الأنفُسَ و تِلکَ الأبدانَ حَتّى تَروِیَهُم مِنَ الحَوضِ یَومَ العَطَش
«بحارالانوار، جلد۳۰،صفحه ۸»
بقیع، مزرعه غم و کشتزار اندوه است.
مدینه، همچنان مظلوم است و ...
بقیع مظلومتر!
اهلبیت همچنان غریباند و ...
پیروانشان غریبتر!
رنجنامه نانوشته شیعه،
بر خاک و سنگ این مزار،
گویا از هر زمان روشن تر
برتارک بقیع به شِکوه و شهادت ایستاده است.
بقیع، بقعهای خاموش و تاریک است،
اما روشن از نور امامت.
بقیع، آشنایی غریب است،
همدم غربت در جمع آشنایان.
درخت غم و اندوهی که در غریب آبادِ بقیع میروید،
ریشه در مظلومیتی ۱۴۰۰ ساله دارد.
در بقیع، عقدههای دل با سرانگشت اشک،
گشوده میشود
و اشک دیده،
زخمدل و سوز درون را تسکین میدهد.
در بقیع، اشک است که سخن میگوید
و حال، گویاتر از قال است
و چشمهای اشکبار،
ترجمان دلهای داغدار و بیقرار است.
در بقیع روضه لازم نیست،
بقیع مرثیه مجسّم است...
بعد از تو
عطشِ بقیع خوابید
حالا تو را هم دارد در دلش...
یعنی می شود
دل ما هم شود بقیع؛
پر از امام و حرم مادری!
25 شوال سالروز شهادت رئیس مذهب شیعه امام جعفر صادق (ع) تسلیت باد.
از صفای ضریح دم نزنید
حرفی از بیرق و علم نزنید
گریه های بلند ممنوع است
روضه که هیچ، سینه هم نزنید
کربلا رفته ها! کنار بقیع
حرفی از صحن و از حرم نزنید
زائری خسته ام نگهبانان!
به خدا زود می روم نزنید
زائری داد زد که نامردان!
تازیانه به مادرم نزنید
...
غربت ما بدون خاتمه است
مادر ما همیشه فاطمه است...
(مجید تال)
(علیرضا قزوه)
نه مثل ساره ای و مریم، نه مثل آسیه و حوّا
فقط شبیه خودت هستی، فقط شبیه خودت زهرا
اگر شبیه کسی باشی، شبیه نیمه شب قدری
شبیه آیه ی تطهیری، شبیه سوره ی « أعطینا »
شناسنامه ی تو صبح است، پدر تبسّم و مادر نور
سلام ما به تو ای باران، سلام ما به تو ای دریا
کبودِ شعله ور آبی، سپیده طلعت مهتابی
به خون نشستن تو امروز، به گل نشستن تو فردا
بگیر آب و وضویی کن، ز چشمه سار فدک امشب
نماز عشق بخوان فردا، به سمت قبله ی عاشورا...
اینجا گورستان بقیع است و این خاک، گنجینهدار فریادی است که قرنها، ارباب جور آن را در سینه ما محبوس کردهاند.
حکایت بقیع، حکایت غربت است، غربت اسلام
و با که باید این راز را باز گفت
که اسلام در مدینة النبی از همه جا غریبتر است.
ای چشم، خون ببار تا حجاب از تو بردارند
و ببینی که این خاک گنجینهدار نور است و مدفن عشق
و اینجا بقعهای است از بقاع بهشت.
و آن نفخهای که در بهشت، روح میدمد، از سینه این خاک برمیآید
چرا که اینجا مدفن کلیدداران بهشت است.
ای بقیع مطهر
ای رازدار صدیق صدیقه اطهر
و ای همنوای مولا مهدی(ع)
آنگاه که غریبانه آنجا به زیارت میآید.
ای بقیع با ما سخن بگو
با ما از رازهای سر به مُهری که در سینه داری بگو
بگو، با ما بگو
لابد صدای گریه غریبانه آن یار را
هنگامی که بر غربت اسلام میگرید، شنیدهای؟
بگو، با ما بگو که حبیب ما
در رازگوییهای علیوار خویش
و در مناجاتهای سجادگونهاش، چه میگوید
ای تربت مطهر!
ای آنکه بر تربت تو، جای جای، نشانه پای حبیب ما و اثر اشکهای غریبانه او باقیست
ای همنوای مولا مهدی!
ای کاش ما بجای تو خاک بودیم
و هنگامی که آن یار غایب از نظر به زیارت قبور میآمد
بر پای او بوسه میزدیم
گفتی که هر جا دلتان شکست، قبر من آنجاست
سالهاست که من مزار ناشناس تو را
در شکستههای دلم پنهان کردهام،
تا مبادا پای غریبهای خلوت محبت ما را بر هم زند
و تیر نگاه نامحرمی از ملاقاتهای شبانهمان باخبر شود.
خواستم بر مزارت گل بوتههای اشک بکارم
اما استخوان در گلو، راه را بر بغض بست
و خار در چشم، راه را بر گریستن!
هر شب مشتی از تربت تو را با خود به خانه میآورم
تا در روزهای خانهنشینیام، برای پسر آخر الزمانمان
دانههای صبر را به رشته تسبیح در آورم
عادت کردهام که بیچراغ و پای برهنه به دیدارت بیایم
تا کسی نفهمد که این زائر غریب که هر شب از کوچههایشان میگذرد
از زیارت کدام قبر مخفی بازمیگردد.
[شهید سید مرتضی آوینی]