گزارشهای معتبر تاریخی حاکی از این است که بقعه امامرضا(ع) از همان زمان
خاکسپاری دارای گنبد و بارگاه بوده و در طول تاریخ ایران و در زمانهای
مختلف، هرچند تکمیل و تعمیر و بازسازی آن فراز و فرودهایی را به خود دیده
است، اما همواره توسط شیعیان و حکومتهای گوناگون، اعم از شیعه و سنی، مورد
توجه قرار گرفته و به مرور زمان کامل شده است و به سبب علاقه و عشق
ایرانیان به اهل بیت عصمت و طهارت علیهمالسلام، بارگاه امامرضا(ع) همواره
ملجأ عاشقان خداوند و دلدادگان پیامبر و خاندان او بوده است.در مقاله حاضر
به بررسی روند ساخت حرم و بارگاه امامرضا(ع) در طول تاریخ و صحت و سقم
این ادعا که صفویان برای اولین بار به ساختن بقعه و بارگاه و رواج زیارت
امام هشتم همت گماشتند پرداخته شده است.
یکی از شبهاتی که مطرح میشود این است که اولین بار صفویان بودند که مشهد را برای ایرانیان، به عنوان یک مکان مقدس زیارتی ساختند. جایی که امروزه قبر و بارگاه امامرضا در آن قرار دارد، ابتدا محل قبر هارون الرشید و نام آن به «مشهد امیرالمومنین هارونالرشید عباسی» مشهور بود؛ چون امامرضا(علیهالسلام) از دنیا رفت، به دستور «مامون» او را در کنار هارونالرشید به خاک سپردند و به تدریج نام آن به «مشهد امام رضا» تغییر یافت؛ قبر امامرضا تا پیش از صفویان، مکان زیارتی و البته با این وسعت خیرهکننده نبود؛ صفویان برای مشغول کردن شیعیان به اموری که برای دولتشان خطرساز نباشد، آن را به زیارتگاه بزرگی تبدیل کردند(1)
بدون شک صفویان نقش برجسته و پررنگی در توسعه و گسترش مذهب تشیع در ایران داشتهاند؛ مذهب تشیع برای اولین بار در دولت صفویان، به جایگاه مذهب رسمی کشور پهناور ایران ارتقا یافت؛ تفکر شیعی در پیوند با قدرت سیاسی صفویه، همچنانکه از زمینههای سیاسی آن بهره گرفت و ایرانگیر شد، به تقویت و تحکیم پایههای قدرت سیاسی صفویان یاری رساند؛ صفویان در کنار خطاها و اشتباهات و احیانا جنایتهایی که مرتکب شدند، خدمات زیادی را به کشور ایران کردند؛ مهمترین خدمت صفویه این بود که ایران را به صورت کشوری مقتدر و یکپارچه آباد ساخت و از تجزیه آن به دست رقیبان جدیاش، جلوگیری کرد؛ کسانی که غیرمنصفانه به این قطعه از تاریخ ایران نگریستهاند، هم در بیان اشتباهات و احیانا جنایات صفویان اغراق کردهاند و هم در نسبت آنان با مذهب شیعه، به افراط و دروغ روی آوردهاند؛ در حالی که اخلاق تحقیق حکم میکند که همه مسائل را بدون پیشداوری مورد توجه قرار داده و از گرفتن نتایج بیاساس و متاثر از تعصب و دشمنی پرهیز کنیم!
تاریخچه بنای حرم امامرضا(ع)
مرقد مطهر حضرت علیبن موسیالرضا(ع) (۱۴۸-۲۰۳) هشتمین پیشوای شیعیان، در شهر مشهد واقع است؛ پیکر پاک امامرضا(ع) پس از شهادت، در کنار قبر هارونالرشید، که در خانه حمیدبن قحطبه و در دهی به نام سناباد نزدیک نوغان، از توابع طوس قرار داشت، به خاک سپرده شد.
مشهور است که مأمون عباسی پیش از شهادت امامرضا(ع) قبهای بر فراز گور هارون ساخته بود و امام(ع) نیز در زیر همان قبه به خاک سپرده شد؛ بنابراین نخستین بنای حرم مطهر رضوی را میتوان همان بقعه هارونی به شمار آورد؛ پس از آن تا روزگار دیلمیان، نشانهای حاکی از تجدید بنا یا مرمت حرم مطهر در دست نیست، ولی مسلم است که زیارت حرم در میان شیعیان رواج داشته است! چنانکه مردم قم و آوه، برای زیارت مرقد مطهر امامرضا(ع) به مشهدالرضا مسافرت میکردند و امام هادی(ع) به همین سبب آنها را «مغفور لهم» وصف کردهاند.»(2)
همچنین مشهور است دیلمیان بقعه نخستین را به پارهای تزئینات آراستند و در روزگار آنان، که امیرانی شیعی مذهب بودند، زیارت حرم رضوی رواج یافت! (3)
مشهد الرضا در دوره غزنویان
در قرن 4 (ه-ق) سبکتکین غزنوی، حرم مطهر را ویران کرد و زیارت آن را ممنوع ساخت(4) اما پسر او یمینالدوله محمود، حرم را مرمت کرد و «بارگاهی نیک بپرداخت»؛(5) پس از وی عمیدالدوله فایق، که بیهقی او را «خادم خاصه» نامیده، به تکمیل بقعه رضوی و آبادانی مشهد دست زد؛ آنگاه سوریبن معتز یا معز، مشهور به صاحب دیوان که از سوی سلطان محمود بر خراسان حکومت داشت «و مردی نیکو صدقه و نماز بودو آثارهای خوش، وی را به طوس هست»،(6) چیزهای دیگری بر حرم افزود و منارهای برای آن بساخت «و دیهی خرید، فاخر و بر آن وقف کرد» (7) و اولین حصار را به دور شهر برافراشت؛ بنابراین میبینیم که تا قرن ششم و دوره حکومت سلجوقیان حرم امامرضا(ع) چندین بار تجدید بنا شده است و گروههای مختلفی از مردم به زیارت آن می رفتند و آنجا را مقدس میداشتند!
مشهدالرضا در دوره سلجوقیان
در روزگار سلجوقیان در اثر درگیری بین فرق مسلمین، حرم تخریب شد؛ در سال 515 (ه.ق) فرامرز بن علی، حصاری پیرامون مشهد مقدس کشید و آن حصار بلند موجب شد مشهد از گزند حوادث محفوظ بماند و کسی نتواند به آنجا صدمهای وارد کند؛ (8) وی پس از مرمت بنای حرم، گنبدی نیز بر آن ساخت؛کاشیهای هشتضلعی بسیار نفیسی، معروف به «کاشیهای سنجری» که در ازاره حرم به کار رفته و اکنون در زیر قابهای بزرگ شیشهای محافظت میشوند، از آثار ترکان زمرد ملک، دختر محمود سلجوقی است که پس از (557ق) نصب شده است.
مشهدالرضا در دوره خوارزمشاهیان
در روزگار خوارزمشاهیان نیز روضه رضوی مورد توجه بود و تزئینات نوینی بر آن افزوده شد؛ از جمله دو محراب کاشی چینینما و کاشیهای نفیس برجسته اطراف سردر پیش روی مبارک، از تزیینات علیبن محمد مقری و کتیبهای حاوی دو بیت شعر فارسی از عبدالله بن محمود بن عبدالله، در دیوار حرم مطهر، که «سنه 612» بر آن کتابت شده، از آثار همین دوره است. (9)
مشهدالرضا در دوره مغولان
در 618 ق با حمله تولی پسر چنگیز به روضه مقدس، بقعه رضوی دچار ویرانی شد، ولی به انهدام کامل نینجامید؛زیرا کاشیهای سنجری ازاره حرم که پس از (557ق) نصب شده است، هنوز در حرم وجود دارد.(10)
ابن بطوطه در این دوره حرم رضوی را چنین توصیف میکند: مشهد مکرم امام رضا(ع) قبهای بزرگ دارد؛ قبر در داخل زاویهای است با مدرسهای و مسجدی در کنار آن و این عمارتها همه با سبکی بسیار زیبا ساخته شده و دیوارهای آن کاشی است؛روی قبر، ضریحی چوبی قرار دارد که سطح آن را با صفحات نقره پوشاندهاند؛ از سقف مقبره، قندیلهای نقره آویزان است؛ آستان در قبه هم از نقره است و پرده ابریشم زردوزی بر در آویخته؛ داخل بقعه با فرشهای گوناگون مفروش گردیده و قبر هارون هم کنار آن واقع شده است ولی شیعیان موقع زیارت قبر امام، آن را لگد میزنند و به امام رضا سلام میکنند! (11)
مشهدالرضا در دوره تیموریان
در روزگار شاهرخ تیموری همسر او گوهرشاد، آثار ارزندهای در حرم مطهر و اطراف آن پدید آورد؛ از جمله دو رواق «دارالحفاظ» و «دارالسیاده» را بنا کرد و مسجد جامع معروف «گوهرشاد» را در (821ق) زیرنظر معمار بزرگ، قوامالدین شیرازی ساخت؛ شاهرخ دومین حصار شهر مشهد را بنا کرد؛ سلطان حسین بایقرا، که نامش در کتیبه سردر ایوان طلای «صحن عتیق» آمده است، به پایمردی وزیرش امیرعلیشیر نوایی، نیمی از صحن عتیق فعلی را که بعدها به وسیله شاهعباس صفوی توسعه یافت، بنا گذارد؛ صفویان نیز در توسعه و تکمیل آستان قدس رضوی آثار ارزندهای برجای گذاشتند؛ طلاکاری گنبد توسط سلطان محمد خدابنده و ترمیم و طلاکاری مناره روزگار غزنویان، در زمان حکومت شاه طهماسب اول به انجام رسید و آخرین حصار شهر هم در روزگار او ساخته شد؛ شاه عباس اول علاوه بر توسعه صحن عتیق، طلاکاری گنبد حرم را نیز که محتاج مرمت شده بود، طی سالهای (1010) تا (1016 ق) تجدید کرد؛ کتیبه گنبد به خط علیرضا عباسی بر این معنی تصریح دارد؛ شاهعباس همچنین تعدادی قرآن خطی منسوب به ائمه اطهار (علیهمالسلام) تقدیم آستان قدس کرد و الماس درشتی را که ازبکها از آستانه قدس به غارت برده بودند و او آن را بازپس گرفته بود، به فتوای علما فروخت و با بهای آن املاک زیادی خرید و وقف حرم کرد؛ شاهعباس دوم صحن عتیق را تعمیر و کاشیکاری کرد و شاهسلیمان گنبد مطهر را که بر اثر زلزله (1084ق) شکاف برداشته بود (به تصریح کتیبهای که بر آن نصب شده) مرمت کرد و چندین مدرسه ساخت؛ دو بنای مهم آستان قدس، یکی رواق الله وردیخان و دیگری رواق حاتمخانی نیز از ساختههای اللهوردیخان و حاتمبیک اردوبادی از امیران بزرگ دولت صفوی است؛ ایوانی هم که در ضلع غربی «دارالضیافه» قرار دارد، از بناهای اللهوردیخان است.(12)
چکیده سخن
بنابراین حرم مقدس رضوی در طول تاریخ، همواره محل تردد و مرکز عالمان و عارفان و عاشقان حقیقت و جایگاه عباد و زهاد بوده است؛ شیخ صدوق که در سال (352ه.ق) این مکان مقدس را زیارت کرده است مینویسد: زائرانی را دیدم که از مصر آمده بودند و به اصرار از متولیان حرم اجازه میخواستند شب را در جوار علیبنموسی (ع) به راز و نیاز و دعا بپردازند و نیز زائری را دیدم که از مناطق ترکنشین آمده بود و به زبان ترکی دعا میکرد!(13) نهتنها این مکان برای شیعیان مقدس بود؛ بلکه برای بزرگان و عالمان اهل سنت نیز مقدس بوده و هست؛ بسیاری از اهل سنت با خضوع تمام به زیارت آن میرفته و میروند؛ ابوبکر محمدبن مؤمل میگوید: روزی با پیشوای اهل حدیث ابوبکر بن خزیمه و ابوعلی ثقفی و دیگر مشایخ خود به زیارت قبر علیبن موسیالرضا(ع) در طوس رفتیم؛ در حالی که آنها بسیار به زیارت قبر ایشان میرفتند! وی میگوید: احترام، بزرگداشت و تواضع ابن خزیمه نزد قبر و بقعه علیبن موسیالرضا(ع) همگی را شگفتزده کرد (14) اکنون بیش از هزار و دویستسال از تاریخ مشهد مقدس میگذرد و دراین مدت طولانی، حوادث و وقایع بسیاری را تجربه کرده است ولی همچنان محل آمد و شد محبان و شیعیان اهلبیت علیهمالسلام است.
پی نوشت ها:
1- مقاله صفویان و تغییر ماهیت مذهبی ایرانیان
2- شیخ صدوق؛ عیون اخبار الرضا ج 2، ص260
3- برگرفته از سایت آستان قدس.
4- اسماعیل انصاری؛ الموسوعه الکبری؛ ج 7؛ ص 307.
5- مقدسی، محمدبن احمد، احسن التقاسیم، ترجمه علینقی منزوی، 50/2
6- بیهقی، ابوالفضل، تاریخ، به کوشش قاسمغنی و علیاکبر فیاض، تهران ص 413.
7- همان؛ ص 413.
8- ابن اثیر عزالدین، الکامل، ج 10 ص 522.
9 و 10- عزیزالله عطاردی، تاریخ آستان قدس رضوی، ج 1، ص 112-113.
11- ابن بطوطه، رحله ابن بطوطه، ترجمه محمدعلی موحد، ج 1 ص 471.
12- ر.ک عطاردی، پیشین، ص 114-116.
13- صدوق، پیشین، ج 2، ص 280 و 260.
14- عزیزالله عطاردی، مسند امام رضا، ج 1، ص 118.
یکی از شبهاتی که مطرح میشود این است که اولین بار صفویان بودند که مشهد را برای ایرانیان، به عنوان یک مکان مقدس زیارتی ساختند. جایی که امروزه قبر و بارگاه امامرضا در آن قرار دارد، ابتدا محل قبر هارون الرشید و نام آن به «مشهد امیرالمومنین هارونالرشید عباسی» مشهور بود؛ چون امامرضا(علیهالسلام) از دنیا رفت، به دستور «مامون» او را در کنار هارونالرشید به خاک سپردند و به تدریج نام آن به «مشهد امام رضا» تغییر یافت؛ قبر امامرضا تا پیش از صفویان، مکان زیارتی و البته با این وسعت خیرهکننده نبود؛ صفویان برای مشغول کردن شیعیان به اموری که برای دولتشان خطرساز نباشد، آن را به زیارتگاه بزرگی تبدیل کردند(1)
بدون شک صفویان نقش برجسته و پررنگی در توسعه و گسترش مذهب تشیع در ایران داشتهاند؛ مذهب تشیع برای اولین بار در دولت صفویان، به جایگاه مذهب رسمی کشور پهناور ایران ارتقا یافت؛ تفکر شیعی در پیوند با قدرت سیاسی صفویه، همچنانکه از زمینههای سیاسی آن بهره گرفت و ایرانگیر شد، به تقویت و تحکیم پایههای قدرت سیاسی صفویان یاری رساند؛ صفویان در کنار خطاها و اشتباهات و احیانا جنایتهایی که مرتکب شدند، خدمات زیادی را به کشور ایران کردند؛ مهمترین خدمت صفویه این بود که ایران را به صورت کشوری مقتدر و یکپارچه آباد ساخت و از تجزیه آن به دست رقیبان جدیاش، جلوگیری کرد؛ کسانی که غیرمنصفانه به این قطعه از تاریخ ایران نگریستهاند، هم در بیان اشتباهات و احیانا جنایات صفویان اغراق کردهاند و هم در نسبت آنان با مذهب شیعه، به افراط و دروغ روی آوردهاند؛ در حالی که اخلاق تحقیق حکم میکند که همه مسائل را بدون پیشداوری مورد توجه قرار داده و از گرفتن نتایج بیاساس و متاثر از تعصب و دشمنی پرهیز کنیم!
تاریخچه بنای حرم امامرضا(ع)
مرقد مطهر حضرت علیبن موسیالرضا(ع) (۱۴۸-۲۰۳) هشتمین پیشوای شیعیان، در شهر مشهد واقع است؛ پیکر پاک امامرضا(ع) پس از شهادت، در کنار قبر هارونالرشید، که در خانه حمیدبن قحطبه و در دهی به نام سناباد نزدیک نوغان، از توابع طوس قرار داشت، به خاک سپرده شد.
مشهور است که مأمون عباسی پیش از شهادت امامرضا(ع) قبهای بر فراز گور هارون ساخته بود و امام(ع) نیز در زیر همان قبه به خاک سپرده شد؛ بنابراین نخستین بنای حرم مطهر رضوی را میتوان همان بقعه هارونی به شمار آورد؛ پس از آن تا روزگار دیلمیان، نشانهای حاکی از تجدید بنا یا مرمت حرم مطهر در دست نیست، ولی مسلم است که زیارت حرم در میان شیعیان رواج داشته است! چنانکه مردم قم و آوه، برای زیارت مرقد مطهر امامرضا(ع) به مشهدالرضا مسافرت میکردند و امام هادی(ع) به همین سبب آنها را «مغفور لهم» وصف کردهاند.»(2)
همچنین مشهور است دیلمیان بقعه نخستین را به پارهای تزئینات آراستند و در روزگار آنان، که امیرانی شیعی مذهب بودند، زیارت حرم رضوی رواج یافت! (3)
مشهد الرضا در دوره غزنویان
در قرن 4 (ه-ق) سبکتکین غزنوی، حرم مطهر را ویران کرد و زیارت آن را ممنوع ساخت(4) اما پسر او یمینالدوله محمود، حرم را مرمت کرد و «بارگاهی نیک بپرداخت»؛(5) پس از وی عمیدالدوله فایق، که بیهقی او را «خادم خاصه» نامیده، به تکمیل بقعه رضوی و آبادانی مشهد دست زد؛ آنگاه سوریبن معتز یا معز، مشهور به صاحب دیوان که از سوی سلطان محمود بر خراسان حکومت داشت «و مردی نیکو صدقه و نماز بودو آثارهای خوش، وی را به طوس هست»،(6) چیزهای دیگری بر حرم افزود و منارهای برای آن بساخت «و دیهی خرید، فاخر و بر آن وقف کرد» (7) و اولین حصار را به دور شهر برافراشت؛ بنابراین میبینیم که تا قرن ششم و دوره حکومت سلجوقیان حرم امامرضا(ع) چندین بار تجدید بنا شده است و گروههای مختلفی از مردم به زیارت آن می رفتند و آنجا را مقدس میداشتند!
مشهدالرضا در دوره سلجوقیان
در روزگار سلجوقیان در اثر درگیری بین فرق مسلمین، حرم تخریب شد؛ در سال 515 (ه.ق) فرامرز بن علی، حصاری پیرامون مشهد مقدس کشید و آن حصار بلند موجب شد مشهد از گزند حوادث محفوظ بماند و کسی نتواند به آنجا صدمهای وارد کند؛ (8) وی پس از مرمت بنای حرم، گنبدی نیز بر آن ساخت؛کاشیهای هشتضلعی بسیار نفیسی، معروف به «کاشیهای سنجری» که در ازاره حرم به کار رفته و اکنون در زیر قابهای بزرگ شیشهای محافظت میشوند، از آثار ترکان زمرد ملک، دختر محمود سلجوقی است که پس از (557ق) نصب شده است.
مشهدالرضا در دوره خوارزمشاهیان
در روزگار خوارزمشاهیان نیز روضه رضوی مورد توجه بود و تزئینات نوینی بر آن افزوده شد؛ از جمله دو محراب کاشی چینینما و کاشیهای نفیس برجسته اطراف سردر پیش روی مبارک، از تزیینات علیبن محمد مقری و کتیبهای حاوی دو بیت شعر فارسی از عبدالله بن محمود بن عبدالله، در دیوار حرم مطهر، که «سنه 612» بر آن کتابت شده، از آثار همین دوره است. (9)
مشهدالرضا در دوره مغولان
در 618 ق با حمله تولی پسر چنگیز به روضه مقدس، بقعه رضوی دچار ویرانی شد، ولی به انهدام کامل نینجامید؛زیرا کاشیهای سنجری ازاره حرم که پس از (557ق) نصب شده است، هنوز در حرم وجود دارد.(10)
ابن بطوطه در این دوره حرم رضوی را چنین توصیف میکند: مشهد مکرم امام رضا(ع) قبهای بزرگ دارد؛ قبر در داخل زاویهای است با مدرسهای و مسجدی در کنار آن و این عمارتها همه با سبکی بسیار زیبا ساخته شده و دیوارهای آن کاشی است؛روی قبر، ضریحی چوبی قرار دارد که سطح آن را با صفحات نقره پوشاندهاند؛ از سقف مقبره، قندیلهای نقره آویزان است؛ آستان در قبه هم از نقره است و پرده ابریشم زردوزی بر در آویخته؛ داخل بقعه با فرشهای گوناگون مفروش گردیده و قبر هارون هم کنار آن واقع شده است ولی شیعیان موقع زیارت قبر امام، آن را لگد میزنند و به امام رضا سلام میکنند! (11)
مشهدالرضا در دوره تیموریان
در روزگار شاهرخ تیموری همسر او گوهرشاد، آثار ارزندهای در حرم مطهر و اطراف آن پدید آورد؛ از جمله دو رواق «دارالحفاظ» و «دارالسیاده» را بنا کرد و مسجد جامع معروف «گوهرشاد» را در (821ق) زیرنظر معمار بزرگ، قوامالدین شیرازی ساخت؛ شاهرخ دومین حصار شهر مشهد را بنا کرد؛ سلطان حسین بایقرا، که نامش در کتیبه سردر ایوان طلای «صحن عتیق» آمده است، به پایمردی وزیرش امیرعلیشیر نوایی، نیمی از صحن عتیق فعلی را که بعدها به وسیله شاهعباس صفوی توسعه یافت، بنا گذارد؛ صفویان نیز در توسعه و تکمیل آستان قدس رضوی آثار ارزندهای برجای گذاشتند؛ طلاکاری گنبد توسط سلطان محمد خدابنده و ترمیم و طلاکاری مناره روزگار غزنویان، در زمان حکومت شاه طهماسب اول به انجام رسید و آخرین حصار شهر هم در روزگار او ساخته شد؛ شاه عباس اول علاوه بر توسعه صحن عتیق، طلاکاری گنبد حرم را نیز که محتاج مرمت شده بود، طی سالهای (1010) تا (1016 ق) تجدید کرد؛ کتیبه گنبد به خط علیرضا عباسی بر این معنی تصریح دارد؛ شاهعباس همچنین تعدادی قرآن خطی منسوب به ائمه اطهار (علیهمالسلام) تقدیم آستان قدس کرد و الماس درشتی را که ازبکها از آستانه قدس به غارت برده بودند و او آن را بازپس گرفته بود، به فتوای علما فروخت و با بهای آن املاک زیادی خرید و وقف حرم کرد؛ شاهعباس دوم صحن عتیق را تعمیر و کاشیکاری کرد و شاهسلیمان گنبد مطهر را که بر اثر زلزله (1084ق) شکاف برداشته بود (به تصریح کتیبهای که بر آن نصب شده) مرمت کرد و چندین مدرسه ساخت؛ دو بنای مهم آستان قدس، یکی رواق الله وردیخان و دیگری رواق حاتمخانی نیز از ساختههای اللهوردیخان و حاتمبیک اردوبادی از امیران بزرگ دولت صفوی است؛ ایوانی هم که در ضلع غربی «دارالضیافه» قرار دارد، از بناهای اللهوردیخان است.(12)
چکیده سخن
بنابراین حرم مقدس رضوی در طول تاریخ، همواره محل تردد و مرکز عالمان و عارفان و عاشقان حقیقت و جایگاه عباد و زهاد بوده است؛ شیخ صدوق که در سال (352ه.ق) این مکان مقدس را زیارت کرده است مینویسد: زائرانی را دیدم که از مصر آمده بودند و به اصرار از متولیان حرم اجازه میخواستند شب را در جوار علیبنموسی (ع) به راز و نیاز و دعا بپردازند و نیز زائری را دیدم که از مناطق ترکنشین آمده بود و به زبان ترکی دعا میکرد!(13) نهتنها این مکان برای شیعیان مقدس بود؛ بلکه برای بزرگان و عالمان اهل سنت نیز مقدس بوده و هست؛ بسیاری از اهل سنت با خضوع تمام به زیارت آن میرفته و میروند؛ ابوبکر محمدبن مؤمل میگوید: روزی با پیشوای اهل حدیث ابوبکر بن خزیمه و ابوعلی ثقفی و دیگر مشایخ خود به زیارت قبر علیبن موسیالرضا(ع) در طوس رفتیم؛ در حالی که آنها بسیار به زیارت قبر ایشان میرفتند! وی میگوید: احترام، بزرگداشت و تواضع ابن خزیمه نزد قبر و بقعه علیبن موسیالرضا(ع) همگی را شگفتزده کرد (14) اکنون بیش از هزار و دویستسال از تاریخ مشهد مقدس میگذرد و دراین مدت طولانی، حوادث و وقایع بسیاری را تجربه کرده است ولی همچنان محل آمد و شد محبان و شیعیان اهلبیت علیهمالسلام است.
پی نوشت ها:
1- مقاله صفویان و تغییر ماهیت مذهبی ایرانیان
2- شیخ صدوق؛ عیون اخبار الرضا ج 2، ص260
3- برگرفته از سایت آستان قدس.
4- اسماعیل انصاری؛ الموسوعه الکبری؛ ج 7؛ ص 307.
5- مقدسی، محمدبن احمد، احسن التقاسیم، ترجمه علینقی منزوی، 50/2
6- بیهقی، ابوالفضل، تاریخ، به کوشش قاسمغنی و علیاکبر فیاض، تهران ص 413.
7- همان؛ ص 413.
8- ابن اثیر عزالدین، الکامل، ج 10 ص 522.
9 و 10- عزیزالله عطاردی، تاریخ آستان قدس رضوی، ج 1، ص 112-113.
11- ابن بطوطه، رحله ابن بطوطه، ترجمه محمدعلی موحد، ج 1 ص 471.
12- ر.ک عطاردی، پیشین، ص 114-116.
13- صدوق، پیشین، ج 2، ص 280 و 260.
14- عزیزالله عطاردی، مسند امام رضا، ج 1، ص 118.