روزه را میتوان یکی از ارکان اصلی ادیان به شمار آورد. در تمام ادیان الهی و بشری روزه به روش های مختلف وجود دارد.
خداوند متعال در قرآن مجید می فرماید:
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ کَمَا کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ؛ اى کسانى که ایمان آورده اید روزه بر شما مقرر شده است همان گونه که بر کسانى که پیش از شما [بودند] مقرر شده بود باشد که پرهیزگارى کنید». (سوره بقره/آیه ۱۸۳)
«صوم» در فرهنگ عرب به معناى امساک و خوددارى است؛ به همین جهت واژه «صمت» را که به مفهوم سکوت و خوددارى از گفتار است، به «روزه سکوت» معنا کرده اند. امّا در اصطلاح دین، روزه عبارت است از پرهیز از ده چیز در زمان معیّن که به آنها مفطرات روزه مى گویند.
علامه طباطبائی در بیانی شیوا درباره تفسیر آیه فوق چنین می فرمایند:
خطاب به مؤمنین «یا ایها الذین امنوا» برای توجه دادن آنان به صفت ایمان است تا به هر حکمی که از ناحیه پروردگار واجب می شود، روی آورند و بپذیرند... و در آیه آمده است که امم قبل هم روزه واجب داشته اند اما نمی خواهد بفرماید، روزه آنها مانند روزه مسلمانان است و نه می فرماید که همه آنها روزه داشته اند، بلکه بطور کلی بعضی از آنها حکم روزه را داشته اند و منظور از آنها هم امتهای دارای ملت و شریعت است ودر جمله (لعلکم تتقون) هم به علت تشریع حکم روزه تصریح شده است که هماناروزه برای کسانی است که اراده وصول به عالم طهارت و رفعت و کمال را دارند، پس باید نفس خود را از لذائذ جسمانی باز دارند و از وابستگی به مادیات خود را منزه کنند.»
ایشان در ادامه شرح آیه می فرماید:
از تورات و انجیل موجود در دست یهود و نصارا هیچ دلیلى که دلالت کند بر
وجوب روزه بر این دو ملت دیده نمى شود، تنها در این دو کتاب فرازهایى است
که روزه را مدح مى کند، و آن را عظیم مى شمارد. و اما خود یهود و نصارا
را مى بینیم که تا عصر حاضر در سال چند روز به اشکالى مختلف روزه مى
گیرند، یا از خوردن گوشت و یا از شیر و یا از مطلق خوردن و نوشیدن خوددارى
مى کنند.
و نیز در قرآن کریم داستان روزه زکریا(ع) و قصه روزه مریم(س) از سخن گفتن آمده است.
و در غیر قرآن مساله روزه از اقوام بى دین نیز نقل شده، هم چنان که از
مصریان قدیم و یونانیان و رومیان قدیم و حتى وثنیهاى هندى تا به امروز نقل
شده، که هر یک براى خود روزهاى داشته و دارند، بلکه مى توان گفت عبادت و
وسیله تقرب بودن روزه از امورى است که فطرت آدمى به آن حکم میکند.
روزه و تقوا
علامه درباب اینکه چرا روزه منشأ تقواست، می فرمایند:
فایده روزه تقوا است، و آن خود سودى است که عاید خود شما مىشود، و فائده داشتن تقوا مطلبى است که احدى در آن شک ندارد، چون هر انسانى به فطرت خود این معنا را درک مىکند، که اگر بخواهد به عالم طهارت و رفعت متصل شود، و به مقام بلند کمال و روحانیت ارتقاء یابد، اولین چیزى که لازم است بدان ملتزم شود این است که از افسار گسیختگى خود جلوگیرى کند، و بدون هیچ قید و شرطى سرگرم لذتهاى جسمى و شهوات بدنى نباشد، و خود را بزرگتر از آن بداند که زندگى مادى را هدف بپندارد، و سخن کوتاه آنکه از هر چیزى که او را از پروردگار تبارک و تعالى مشغول سازد بپرهیزد.
و این تقوا تنها از راه روزه و خوددارى از شهوات بدست مى آید، و نزدیکترین راه و مؤثرترین رژیم معنوى و عمومى ترین آن بطورى که همه مردم در همه اعصار بتوانند از آن بهره مند شوند، و نیز هم اهل آخرت از آن رژیم سود ببرد، و هم شکمبارگان اهل دنیا، عبارت است از خوددارى از شهوتى که همه مردم در همه اعصار مبتلاى بدانند، و آن عبارت است از شهوت شکم از خوردن و آشامیدن، و شهوت جنسى که اگر مدتى از این سه چیز پرهیز کنند، و این ورزش را تمرین نمایند، به تدریج نیروى خویشتندارى از گناهان در آنان قوت مى گیرد و نیز به تدریج بر اراده خود مسلط مى شوند، آن وقت در برابر هر گناهى عنان اختیار از کف نمى دهند، و نیز در تقرب به خداى سبحان دچار سستى نمى گردند. (۱)
در پایان به کلام زیبائی از امام علی (علیه السلام) می پردازیم که فرمودند:
«الصِّیامُ اجتِنابُ الَمحارِمِ کما یَمتَنِعُ الرجُلُ مِن الطَّعامِ والشَّرابِ؛
روزه ، دورى کـــردن از حرامهاست ؛ آنگونه که آدمى از خوردن و آشامیدن خوددارى مى کند».(۲)
پیام: امت های گذشته از روزه بهره مند بودند و خداوند روزه را برای پاکدامنی و تقوای انسان ها قرار داده است تا انسان در پرتو آن بتواند از گناهان دوری کند و به خدا نزدیک شود.
پی نوشت:
۱- طباطبائی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲، ص۱۲۰.
۲- بحارالانوار، ج۹۶/ص۲۹۴.