وَ لَعَنَ اللَّهُ بَنى اُمَیَّةَ قاطِبَةً ؛ چرا مى گوییم خدا همه ی بنى امیه را (تک تک شان را) از رحمت خود دور کند؟!
خوبان بنى امیه چه گناهى دارند که باید مورد
لعن قرار بگیرند؟!
پاسخ:
1ـ لعن هیچ مؤمن و مسلمانى هرچند گناهکار باشد، جایز نیست و فقط باید کافران معاند و ستیزندگان با حق و اولیاى حق را لعن کرد. این از آموزه هاى مهم قرآن و عترت است و امامان معصوم(ع) هیچ گاه جز دشمنان سرسخت حق را لعن و نفرین نکردند.
2ـ نسبت افراد از نظر قرآن به نسب ظاهرى نیست بلکه آنچه افراد را به هم منسوب مى کند، ارتباط هاى ایمانى و روحى است که پایدار بوده و در دنیا و آخرت پایدار است. این مطلب در قرآن بارها مورد تأکید قرار گرفته است از جمله خداوند به حضرت نوح وعده مى دهد که اهل و خانواده او را از عذاب نجات خواهد داد و وقتى عذاب فرا مى رسد فرزند او غرق مى گردد. حضرت نوح به خداوند عرض مى کند: « إِنَّ ابْنِی مِنْ أَهْلِی » فرزندم از اهل من است و خداوند فرمود: « إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِکَ » او از اهل تو نیست (46 هود) در آیه ی دیگر از زبان حضرت ابراهیم(ع) به عنوان یک اصل کلى مى فرماید: « فَمَن تَبِعَنى فَإِنَّهُ مِنى » هر کس مرا پیروى کند از من است( 36 ابراهیم) و باز به عنوان یک اصل کلى، حق تعالى مى فرماید: « وَ مَن یَتَوَلَّهُم مِّنکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ » هر کس اهل کتاب را دوست بدارد و ولایت آنان را بپذیرد، به راستی که از آنان است (51 مائده) طبق این آیات آنچه نَسَب شخص را حقیقتاً معلوم مى کند، نَسَب ولادتى ظاهرى و جسمى نیست بلکه نَسَب ایمانى و روحى و معنوى است و بنى امیه همه ی کسانى هستند که پیرو راه معاویه و یزید هستند و بر آن راضى بوده و بر تداوم آن راه اصرار دارند و هر کس محب اهل بیت(ع) و خدا و ایمان و عمل صالح بوده از بنى امیه نیست و از بنى هاشم است هرچند فرزند بلافصل معاویه یا یزید باشد.
3ـ گاهى قومى آن چنان در دریاى کفر و شرک و ظلم غوطه ور مى شوند که از آن هیچ جوانه پاکى نخواهد روئید. خداوند در مورد قوم نوح به آن حضرت چنین وحى مى کند: « أَنَّهُ لَن یُؤْمِنَ مِن قَوْمِکَ إِلاَّ مَن قَدْ آمَنَ » از قوم تو جز آنان که ایمان آورده اند، کسى دیگر به ایمان نخواهد گرایید.( 36 هود) و حضرت نوح نیز این گونه قوم را نفرین مى کند: « رَبِّ لاَتَذَر عَلَی الاَرضِ مِنَ الکافِرینَ دَیّاراً * اِنَّکَ اِن تَذَرهُم یُضِلُّوا عِبادَکَ وَلا یَلِدُوا اِلاّ فاجِراً کَفّاراً » خدایا احدى از کافران را بر روى زمین مگذار، زیرا اگر آنان را واگذارى بندگانت را گمراه ساخته و جز بدکار کافر نزایند. (26 ـ 27 نوح) و علم به این وضعیت را فقط خدا و بندگان خاص خدا به اذن او مى دانند.
زیارت عاشورا در کتب معروف دعا ثبت شده است از جمله مصباح المتهجد شیخ
طوسى، مصباح کفعمى، بحارالانوار و کتب حدیثى دیگر و بنابر نقل شیخ طوسى این
دعا را خداوند به جبرئیل(ع) و او به رسول خدا(ص) و آن حضرت به امامان
تعلیم داده و آنان به شیعیان خود یاد داده اند و خداوند وقتى قومى را به
تمامى لعن مى کند، با لعن خود خبر مى دهد که از این قوم مؤمنى بر نخواهد خاست. بنابراین لعن یک قوم از جانب خدا و اولیاى الهى دلالت دارد بر اینکه آن قوم
همگى ـ گذشتگان و آیندگان آنان ـ گمراه و ظالم اند و این لعن به همین جهت به
همه ی آنان تعلق گرفته است. در عین حال اگر از آن قوم فرد مؤمنى هم برخیزد با
ایمان آوردن، نسبتش با آنان قطع مى شود و دیگر از آن قوم محسوب نمى شود تا
لعنت آن قوم بخواهد شامل او هم گردد.