در میان حاضران در سالن، جوان خوشسیمایی بود که ارتباط عمیقی با حاجقاسم داشت
و در طول مراسم درست پشت سر سردار ایستاده بود و گاهی بوسهای بر شانه او میزد
و هر چند دقیقه یکبار هم درٍ گوشی باهم حرف میزدند و حاج قاسم گهگداری او را درکنار
خود میایستاند و به برخی فرماندهان هم معرفیاش میکرد.
هر کس او را نمی شناخت، با معرفی سردار، لبخندی بر لبانش مینشست
و پسر جوان را بغل میکرد و میبوسید.