پایگاه اطلاع رسانی « هیئت جنةالبقیع » شهرستان سرایان

::: باشد قرار و وعده ما جنةالبقیع :::

« وَ مَنْ یُعَظِّمْ شَعائِرَ اللّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ » و هرکس شعائر الهی را بزرگ دارد، بی تردید آن نشانه تقوای دل هاست. (سوره حج آیه 32)
سلام من به مدینه به آستان رفیعش * به مسجد نبوی و به لاله های بقیعش * سلام من به علی و به حلم و صبر عجیبش * سلام من به بقیع و چهار قبر غریبش...
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
ما اینجاییم؛
پای پرچم مقدس حضرت زهرا(س)
زیر خیمه نورانی اباعبدالله الحسین(ع).....
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
مراسم ویژه هفتگی هیئت:
دوشنبه شب ها، یک ساعت بعد از نماز مغرب و عشاء
(قرائت قرآن ـ زیارت عاشورا ـ سخنرانی ـ روضه و سینه زنی)
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
لطفاً با ارسال نظرات، پیشنهادات و انتقادات خود
ما را در بروزرسانی و بهبود فعالیتها یاری فرمایید.
با سپاس فراوان ـ التماس دعا ـ یاعلی مدد...

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «غزل» ثبت شده است


صدای گریه ی تو پیر کرده عالم را

بیا که با تو بپوشم لباس ماتم را...


جنة البقیع ...

جنةالبقیع سرایان


ما را ز خاندان کرم آفریده‌اند
یک موج از تلاطم یَم آفریده‌اند

 

ما را فدائیان پسرهای فاطمه(س)
"ما را شهیدِ میر و علم آفریده‌اند"

 

ما را به اعتبار عنایات فاطمه(س)
گریه کنان حضرت غم آفریده‌اند

 

بهر بریدن سر اولاد عمر و عاص
در جان ما غرور و غژم آفریده‌اند

 

هر یک ز ما حریف دو صد لشکر یزید!
(زین رو ز شیعه عدّه ی کم آفریده‌اند)

 

دجّال ها و حرمله ها را مهاجم و ...
ما را "مدافعان حرم" آفریده‌اند

...

سید علیِ خامنه ای -پیر عشق- گفت:
"فریاد را علیه ستم آفریده اند"

(سجاد شاکری)

 

جنة البقیع ...

(علیرضا قزوه)
نه مثل ساره ای و مریم، نه مثل آسیه و حوّا
فقط شبیه خودت هستی، فقط شبیه خودت زهرا

اگر شبیه کسی باشی، شبیه نیمه شب قدری
شبیه آیه ی تطهیری، شبیه سوره ی « أعطینا »

شناسنامه ی تو صبح است، پدر تبسّم و مادر نور
سلام ما به تو ای باران، سلام ما به تو ای دریا

کبودِ شعله ور آبی، سپیده طلعت مهتابی
به خون نشستن تو امروز، به گل نشستن تو فردا

بگیر آب و وضویی کن، ز چشمه سار فدک امشب
نماز عشق بخوان فردا، به سمت قبله ی عاشورا...

جنة البقیع ...

دیگر به خلوت های من یک نم نمی باری

در دفتر دلتنگی ام شعری نمی کاری

...

لحن سکوتت در دلم هر روز یک جور است

قهری؟... نه؟... دلگیری؟... نه؟... آقا! دوستم داری؟

 

من – بی تعارف- هستی ام را از شما دارم

آقا خلاصه مطلبی؛ فرمایشی؛ کاری...

 

من خوانده ام دربارتان یک خیمه ی ساده ست

جایی در آن دارند شاعرهای درباری؟

...

اما من و این رتبه و این منزلت... هرگز

اما تو و این بخشش و این مرحمت... آری

 

توفیق دادی یک غزل هم صحبتت باشم

از بس که گل هستی و رو دادی به هر خاری

(حسن بیاتانی)

 

جنة البقیع ...