پایگاه اطلاع رسانی « هیئت جنةالبقیع » شهرستان سرایان

::: باشد قرار و وعده ما جنةالبقیع :::

« وَ مَنْ یُعَظِّمْ شَعائِرَ اللّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ » و هرکس شعائر الهی را بزرگ دارد، بی تردید آن نشانه تقوای دل هاست. (سوره حج آیه 32)
سلام من به مدینه به آستان رفیعش * به مسجد نبوی و به لاله های بقیعش * سلام من به علی و به حلم و صبر عجیبش * سلام من به بقیع و چهار قبر غریبش...
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
ما اینجاییم؛
پای پرچم مقدس حضرت زهرا(س)
زیر خیمه نورانی اباعبدالله الحسین(ع).....
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
مراسم ویژه هفتگی هیئت:
دوشنبه شب ها، یک ساعت بعد از نماز مغرب و عشاء
(قرائت قرآن ـ زیارت عاشورا ـ سخنرانی ـ روضه و سینه زنی)
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
لطفاً با ارسال نظرات، پیشنهادات و انتقادات خود
ما را در بروزرسانی و بهبود فعالیتها یاری فرمایید.
با سپاس فراوان ـ التماس دعا ـ یاعلی مدد...

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دردنوشته» ثبت شده است

بقیع، مزرعه غم و کشتزار اندوه است.
مدینه، هم‌چنان مظلوم است و ...
بقیع مظلوم‌تر!

اهل‌بیت هم‌چنان غریب‌اند و ...
پیروانشان غریب‌تر!

رنج‌نامه نانوشته شیعه،
بر خاک و سنگ این مزار،
گویا از هر زمان روشن تر
برتارک بقیع به شِکوه و شهادت ایستاده است.

بقیع، بقعه‌ای خاموش و تاریک است،
اما روشن از نور امامت.

بقیع، آشنایی غریب است،
همدم غربت در جمع آشنایان.

درخت غم و اندوهی که در غریب آبادِ بقیع می‌روید،
ریشه در مظلومیتی ۱۴۰۰ ساله دارد.

در بقیع، عقده‌های دل با سرانگشت اشک،
گشوده می‌شود

و اشک دیده،
زخم‌دل و سوز درون را تسکین می‌دهد.

در بقیع، اشک است که سخن می‌گوید
و حال، گویاتر از قال است
و چشم‌های اشکبار،
ترجمان دل‌های داغدار و بی‌قرار است.

در بقیع روضه لازم نیست،
بقیع مرثیه مجسّم است...

 

جنة البقیع ...

جنةالبقیع


اینجا گورستان بقیع است و این خاک، گنجینه‌دار فریادی است که قرن‌ها، ارباب جور آن را در سینه ما محبوس کرده‌اند.

حکایت بقیع، حکایت غربت است، غربت اسلام

و با که باید این راز را باز گفت

که اسلام در مدینة النبی از همه جا غریب‌تر است.
ای چشم، خون ببار تا حجاب از تو بردارند
و ببینی که این خاک گنجینه‌دار نور است و مدفن عشق
و اینجا بقعه‌ای است از بقاع بهشت.
و آن نفخه‌ای که در بهشت، روح می‌دمد، از سینه این خاک برمی‌آید
چرا که اینجا مدفن کلیدداران بهشت است.
ای بقیع مطهر
ای رازدار صدیق صدیقه اطهر
و ای هم‌نوای مولا مهدی(ع)
آ‌ن‌گاه که غریبانه آنجا به زیارت می‌آید.
ای بقیع با ما سخن بگو
با ما از رازهای سر به مُهری که در سینه داری بگو
بگو، با ما بگو
لابد صدای گریه غریبانه آن یار را
هنگامی که بر غربت اسلام می‌گرید، شنیده‌ای؟
بگو، با ما بگو که حبیب ما
در رازگویی‌های علی‌وار خویش
و در مناجات‌های سجادگونه‌‌اش، چه می‌گوید
ای تربت مطهر!
ای آن‌که بر تربت تو، جای جای، نشانه پای حبیب ما و اثر اشک‌های غریبانه او باقیست
ای هم‌نوای مولا مهدی!
ای کاش ما بجای تو خاک بودیم
و هنگامی که آن یار غایب از نظر به زیارت قبور می‌آمد
بر پای او بوسه می‌زدیم
گفتی که هر جا دلتان شکست، قبر من آنجاست
سال‌هاست که من مزار ناشناس تو را
در شکسته‌های دلم پنهان کرده‌ام،
تا مبادا پای غریبه‌ای خلوت محبت ما را بر هم زند
و تیر نگاه نامحرمی از ملاقات‌های شبانه‌مان باخبر شود.
خواستم بر مزارت گل بوته‌های اشک بکارم
اما استخوان در گلو، راه را بر بغض بست
و خار در چشم، راه را بر گریستن!
هر شب مشتی از تربت تو را با خود به خانه می‌آورم
تا در روزهای خانه‌نشینی‌ام، برای پسر آخر الزمانمان
دانه‌های صبر را به رشته تسبیح در آورم
عادت کرده‌ام که بی‌چراغ و پای برهنه به دیدارت بیایم
تا کسی نفهمد که این زائر غریب که هر شب از کوچه‌هایشان می‌گذرد
از زیارت کدام قبر مخفی بازمی‌گردد.
[شهید سید مرتضی آوینی]

جنة البقیع ...