زن و مرد، پیر و جوان، کوچک و بزرگ،
کولههای شان را بستهاند برای سفر،
از شهر پدریشان نجفٍ امیرالمؤمنین علی(ع)
به سمت کربلای اباعبدالله الحسین(ع)...
هشتاد کیلومتر...
پای پیاده...
دارند آماده میشوند پاها برای تاول زدن...
دارند مهیا میشوند چشمها برای بارانی شدن...
دارند به شور میآیند سینه ها برای بیتاب شدن...
و دارند بیقرار میشوند قلب ها برای آتش گرفتن...
و ما جاماندیم..................................
و حنجرهها همنفس با خستگان کاروان ، میخواهند سلامی عاشقانه به "اربعین" بدهند.
اربعین، هر سال فریاد میزند آنها که نرفتهاند برخیزند…
اربعین وقتی میآید ، میخواهد جاماندهها را با خود ببرد…
اربعین اوج رفتن است ،
قله رسیدن است.
آنهایی که اربعین کربلا نرفتهاند که خدا به داد دلشان برسد .
آنهایی هم که امسال میخواهند بروند باز خدا به داد دلشان برسد؛
اما امان از آنهایی
که اربعین کربلا را دیدهاند ، رفتهاند ، رسیدهاند و امسال...